پرچم باهماد آزادگان

179 ـ بخشی از گفتار آقاي كسروي در روز يكم آذر

[پرچم :]اين گفتار از پيش نوشته شده ولي روز يكم آذر در جشني كه بوده كوتاه شده اي از آن رانده گرديده. اين بخش را از روي نوشته‌ی نخست مي آوريم ، و از آنچه روز يكـم آذر رانده شده فزونتر مي باشد.

در اينجا سخن ديگري هست و ميخواهم آنرا روشن گردانم. چنانكه ميدانيد كساني مي گويند من دعوي پيغمبري مي كنم. اين سخنيست كه دشمنان ما عنـوان كرده بزبان مردم انداختـه اند. در حاليكـه شما ميدانيـد من تاكنون نامي بروي خود نگزاردم. بلكه بارها از نام پيغمبري بيزاري جستم. اين نام غلطست. زيرا معنايش آنست كه كسي با خدا بگفتگو پردازد و از سوي او پيام آورد ، و چنين چيزي نشدنيست.

از آنسوي آنان پيغمبر كسي را مي گويند كه فرشته از آسمان بنزدش آيد و رود و از سوي خدا دستورها آورد ، و آنكس را با خدا پرده از ميانـه برداشتـه شده هـرچـه خـواست بپـرسد و هـرچـه خـواست بطلبد. بكارهاي نتـوانستني (معجزه) پردازد. شبي نيـز ببراق نشسته بآسمانها رود و با خدا ديدار كنـد. اينست معنايـي كه آنان بپيغمبر ميدهند ، و من از اين چيزها بيكبار ناآگاهم. نه بنزد من فرشته آمده ، و نه مرا با خدا ديداري رفته ، و نه من بكارهاي نتوانستني توانم برخاست.

178 ـ در آغاز سال 1391

سال 1390 کهنه گردید و سال نو دیگری آغاز شد. بدینسان نه تنها یکسال از عمر ما بلکه از فرصت ایرانیان برای رهایی از خودکامگی و بدبختیها نیز کاسته شد. ما امید داریم امسال تکانی بزرگ در اندیشه های ایرانیان پدید آید. با این امید است که می شاید نوروز را خجسته باد گوییم.

یکی از آرزوهای دیرینه‌ی ایرانیان دست یافتن به دموکراسی است. این بیگفتگوست که برای همگام گردیدن با مردم کشورهای دموکرات و پیشرفته‌ی جهان می باید اندیشه های غلط را کنار گزارده ، اندیشه های سازگار با دموکراسی را جانشین آنان گردانیم. اگر با اندیشه های پوسیده و زیان آور ، دموکراسی برپا شدنی بود می بایست در این صد و پنج سال این کار می شد.

177 ـ در پيرامون زبان

بارها كساني ميپرسند : شما چرا بجاي « پرنده» و « خزنده» و « درنده» ، « پرا» و « خزا» و « درا» مي نويسيد يا بجاي « خواهان» ، « خواها» مي گوييد؟..

مي گوييم : ما بارها نوشته ايم كه در فارسي « نام كننده» بسه گونه است :

1 ) شنونده ، زننده ، كشنده ، رونده ، آينده ، شاينده ، و مانند اينها.

2 ) شنوا ، گويا ، روا ، سزا ، جويا و مانند اينها.

3 ) روان ، خندان ، شتابان ، گريان ، و مانند اينها.

اينها هر يكـي معناي ديگـري دارد. گونه‌ی يكـم براي كسيست كه كاري را يكبار كنـد. مثلاً كسي را كشته اند. مي پرسيم : كشنده كيست؟.. گونه‌ی دوم براي كسيست كه كاري را بسيار كند و يا تواناي آن باشد. مثلاً مي گوييم گوش شنوا ، زبان گويا. گونه‌ی سوم براي كسيست كه كاري را در هنگام كار ديگري كند. مثلاً مي گوييم : گريان آمد ، خندان رفت.