پرچم باهماد آزادگان

229ـ ما چه مي گوييم؟..ـ10

ـ این نکته دانستنی است که گرفتاریهای توده‌ي ما تنها آنهایی نیست که یاد کردیم. لیکن ما سرچشمه‌ها را نشان دادیم. دیگر گرفتاریها از این سرچشمه‌ها آب می خورد. مثلاً یکی از آنها که گریبان مردم را گرفته و ناآرامشان گردانیده آشفتگی وضع ادارات است. از اینجا کسانی آن را یکی از«علت»های پس ماندگی کشور بشمار آورده‌اند. ولی اگر بدی قانونها و فزونی کارمندان را کنار بگزاریم ، آن نه علت بلکه خود «نتیجه»‌ی آلودگیهاست ـ آلودگیهایی که نامشان بردیم. همچنانست رفتار مردم با یکدیگر مثلاً در همسایگی و کوچه و بازار یا هنگام رانندگی و برخوردهایی که از این راهها پیش می‌آید. این نتیجه‌ی آن گرفتاریها و آلودگیهاست که به نامهربانی مردم با یکدیگر ، پستی خویها ، بی‌اعتمادیها و خودخواهیها انجامیده.[1]

228ـ کتابسوزان چیست؟.. ـ4

کتابهای زیانمند چه بنیادهایی را که برنینداخته
ولی آنچه شما پیش چشم نیاورده اید آن نوجوانانی است که در حوزه‌ها از همین کتابهای سراسر گمراهی خوانده پله‌های ملایی را یکایک بالا رفته سرانجام از شمار مفتخوران و گمراه گردانان میگردند. داستان زیر را که یکی از آشنایان گفته به عنوان نمونه می آوریم.
روزی تلفن زنگ زد و یک دختر بازاریاب تلفنی به تبلیغ کتابی از شیخ صدوق بدینسان پرداخت : عنوان کتاب «فضایل و مکافات عجیب اعمال در دنیا و آخرت» است ، در این کتاب شما خواهید دانست که چه سوره‌ای باعث افزایش رزق و روزی می شود ، چه سوره‌ای سختیها و مشکلات را دور میکند ، چه سوره ای فشار قبر را کم میکند ... صدقه در روز بهتر است یا در شب ... کتاب سیصد صفحه است به بهای هفت هزار تومان با پیک رایگان!
شما از همین یک نمونه آن را ببینید که نیروهای این کشور در کجاها بکار می رود و چه راههایی برای دست اندازی به داراک مردم پدید آورده اند. تنها پول مردم نیست که به کیسه‌ی یک مشت مفتخور می رود بلکه بدتر از آن اینست که مردم را با سخنان بیپا و زیانمند سرگرم گردانیده از پرداختن به کارهای سودمند باز می دارند. یک کلمه بگوییم : فریبشان می دهند و گمراهشان می گردانند.

227ـ کتابسوزان چیست؟.. ـ3


باید کارها از روی خرد باشد
هنوز نکته‌ی دیگری درباره‌ی پیروی از خرد هست. پاکدینی بر آن است که ملیونها مردم ایران دست از کیشها و باورهای بیپا و زیانمند خود بردارند و بیک شاهراه درآیند تا زندگانی سرشار از خوشی و نیکروزی را بیازمایند و بسر دهند. چنانکه می کوشد (برای مثال) شیعیان و بهاییان به آن جایگاهی از خرد و بینش رسند که معنی راست دین را شناسند و از این کوره‌‌راهها روی برگردانیده در برابر فشارهای دولت و نزدیکان و هیاهوی توده‌ی عامی ایستادگی کرده چندان دلیر گردند که بیکبار دست از کیش پدری خود بشویند ، همچنان می کوشد ایرانیان بجای تقلید و پیروی از آیین زندگانی اروپایی در هر کاری خرد را راهنمای خود گردانند و زبون هایهوی و تبلیغات نگردند. فریب آنها را نخورند و به استقلال اندیشه و رأی رسند.
خود کسروی اگر استقلال رأی نمی‌داشت و اندک پروایی به هیاهوی مردم و باورهای بیپای ایشان میکرد می بایست دست از همه‌ی آن کوششها بشوید. پس راستی را مردمان باید به جایگاهی از خردمندی برسند که هر کاری میکنند نه از روی تقلید بلکه براهنمایی خرد باشد و از هرچه جز اینست دوری کنند. اینکه فلان توده باور و رفتار دیگری دارند یا اگر کاری جز دیگران کنم چه‌ها خواهند گفت ، اینها هیچیک نباید جلو راهنمایی خرد را گیرد.
 این را نیز ناگفته نگزاریم : ما که دمکراسی را پذیرفته و در راهش کوششهای بسیار بکار می بریم انگیزه اش نه تقلید از اروپاییان بلکه پیروی از خرد است. زیرا این خرد است که دمکراسی را بهترین گونه از حکومت نشان می دهد.