پرچم باهماد آزادگان

381 ـ گفت و شنید ـ 2 ـ بخش دوم

 چنانکه گفتم : این یک نمونه‌ی دیگری از پستی اندیشه‌هاست. امروز نود درصد درس‌خواندگان گرفتار این دردند ، و هر یکی تنها این میخواهد که خود نامی درآورد و گردنی فرازد ، و اینست همینکه می‌شنود کسی بکوشش درباره‌ی توده برخاسته ، همه چیز را فراموش کرده تنها این می‌اندیشد که مبادا آن کس جلو افتد و بنامتر گردد و من بمانم ، و اینست رنجیده و رو ترش کرده و زبان بریشخند میگشاید.
اگر اینان را اندیشه‌ها کوتاه نبودی و معنی زندگانی را فهمیدندی ، بتوده و نیکی آن بیشتر دل بستندی و چون شنیدندی ما بکوشش درباره‌ی توده برخاسته‌ایم دلشاد گردیدندی و بهمدستی شتافتندی.
ما اروپاییان را رستگار نمی‌شماریم. ولی معنی پیشرفت توده را شناخته‌اند و شما می‌بینید که چگونه در راه توده جانفشانیها مینمایند ، چگونه

380 ـ گفت و شنید ـ 2 ـ بخش یکم

یکی از آشنایانم نزد من آمد و نشست و چنین گفت : «میخواهم چند پرسش از شما کنم آیا توانم یا نه؟..»
گفتم : چرا نتوانید؟.
گفت : «شما خواست خود را آشکار نمیگویید».
گفتم : از این آشکارتر چه گویم؟! ما میگوییم : آنچه شرق را زبون ساخته و زیردست گردانیده پستی اندیشه‌ها ، و دانسته نبودن معنی زندگانی ، و پراکندگیهاست. اینها را مایه‌ی درماندگی و زبونی شرقیان شناخته و بچاره میکوشیم. این کجایش ناآشکار است؟!. کجایش درخور ایراد است؟!.
من از شما می‌پرسم : برای چه شرقیان بدینسان درمانده‌اند؟ چه چیزِ اینان از اروپاییان کمتر است؟.. یک روزی گفته می‌شد آنان در دانش پیش افتاده‌اند و افزار جنگ و زندگانی نوین در دست میدارند. امروز که شرقیان همه چیز آنان را گرفته‌اند ، پس چرا بآنان نمی‌توانند رسید؟!.