پرچم باهماد آزادگان

125 ـ بکوشیم امسال سال فیروزمندانه تری برای آزادگان جهان گردد

پایگاه : برادران و خواهران گرامی ، بیاری آفریدگار و با همدستی یکدیگر بکوشیم سال1390 را سال خجسته ای برای همة ایرانخواهان گردانیم. سالها را کوششهای خود ما خجسته و فیروزمندانه گرداند.
گفتارهای کوتاه زیر را از پرچم هفتگی به مناسبت سرسال برگزیده ارمغان می گردانیم :

با ياري خدا و همدستي و پاكدلـي چكاري كه نتوان كرد.

اين سالي كه باز ميشود براي ما سال استواري و ريشه داري خواهد بود.

گمـراهيها بتـكان آمده و نادانيها بخـود جنبيده. خدا را سپاس كه كوششهاي ما كارگر افتاده ، خدا را سپاس كه ميدان بزرگتري براي نيرو ورزيهاي ما گشاده گرديده.

مردمي تا خـود نيـك نباشند از جهان نيكي نخواهند ديد.



در اين هنگام كه سال نو فرا ميرسد درودهاي برادرانه بهمة ياران ، از دور و نزديك ، ارمغان ميگردانم.
برادران ، سال پايان يافتـه ، در تاريــخ ما سال نشانداري بود ، و اين كه فرا ميرسد نشاندارتر خواهد بود.
برادران ، توده ها در جنگند ما نيز در جنگ مي باشيم. توده ها با يكديگر ميجنگند و ما با گمراهيها و نادانيها مي جنگيم. جنگ توده ها فرو خواهد نشست و جنگ ما سالها خواهد پاييد.
برادران ، اين جنگ بخواست خداست و دل استوار داريد كه فيروزي با ما خواهد بود.
احمد كسروي

در پيـرامون نوروز

1ـ هفت سين گرهي از كار نتواند گشود

در اين هنگام كه نوروز فرا رسيده كساني دربارة « هفت سين چيني» مي پرسند.

مي گويم : آن كار عاميانة بيمعناييست. مي گويند : از نياكانمان بازمانده. مي گويم : بسيار چيزهاست كه از نياكانتان بازمانده ولي چون بيمعنيست بايد از ميان رود و فراموش گردد.

مي گويند : « پذيراييست كه از عيد كرده ميشود». ميگويم : چه پذيرايي از عيد و چه هر كار ديگري ، بايد خردمندانه باشد.

از يك نعلبكي سمنوي بسيار بد كه از دوره گرد خريده شده ، از يك مشت سنجد پوسيده كه از يكسال و دو سال بازمانده ، از سركة تندي كه بويش دماغ را مي آزارد و از مانند اينها كه « هفت سين» را پديد مي آورند چه پذيرايي تواند بود؟!... اينها نه چيزهاييست كه از تماشايش چشم را لذتي باشد و يا دل شادمان گردد.

برخي نيز ميگويند : شمارة « 7 » خوش شگونست و حرف « س » را خاصيتي هست. ميگويم : سخني بسيار بيپاست. اينها از پندارپرستيست و خود نشان ناداني و نافهمي مي باشد.

بيچاره مردمي كه بكارها از راهش نكوشند و از سمنو و سنجد و سركه و سير گشايش كار طلبند.

بهر حال اين يك كار عاميانة بيمعناييست و بايد از ميان برخيزد. آري سزاست كه گل و سبزه درچيده شود ، شيرينيها و خوردنيها گزارده گردد ، چراغها روشن باشد ، باشندگان جامه هاي تازه تر و پاكتر پوشند ، موزيك نواخته شود. اينگونه پذيرايي از آغاز سال نه تنها سزاست ستوده هم ميباشد.

اينها چيزهاييست كه ماية دلشادي تواند بود و كسي هم بايراد يا ريشخند نتواند برخاست.

2ـ نوروز در آينده روزبه همگان تواند بود

چنانكه در جاي ديگري گفته ايم سال شماري ايراني بهترين سال شماريست. اين سال شماري گذشته از اينكه از بهار آغاز مي يابد كه خود سر سال طبيعي است در شماردن روزها و افزودن كبيسه هم درست تر از ديگر سال شماريهاست. از اينرو ما اميدمنديم در آينده مردمان ديگر (بويژه اروپائيان و آمريكاييان) اين سال شماري را خواهند پذيرفت و نوروز روزبه همگان خواهد بود.

3ـ چگونه ما سر سال را گزارديم

ما اين سرسال را با آيين نيكي آغاز كرديم. اطاقي را با چراغ آبي رنگ روشن گردانيديم. آبي ، رنگي نشان ماست. روي ميز گل و سبزي درچيديم ، شيريني و خوردني گزارديم. چـون آقايان ضياء مقدم از مراغه و حسن چهره نگار از اهواز در تهرانند با برخي ياران ديگر ، نزديك بسرسال نشستي برپا گردانيده بگفتگو پرداختيم. سخن از جهان و گردش آن ، از آفريدگار و آيين او رفت.

گفته شد : كارها بسيار آشفته است و بيگمان جهان بيكراه بن بستي افتاده. ولي اين جنگ و فشار نتيجه آن را خواهد داد كه مردمان بگمراهي خود پي برند و در جستجوي شاهراه رستگاري باشند.

گفته شد : اين جشن و پذيرش در سرسال بسيار بجاست. اين معنايش آنست ما بدانيم سالي از زندگيمان پايان پذيرفته و سالي در آغاز يافتنست. و سالي گذشته و سالي مي آيد. از آنكه گذشته يادي كنيم و نيكيها و بديهاي خود را بسنجيم و براي آنكه مي آيد كارهاي نيكي را بانديشه گزاريم.

سپس سخناني از راه و كوششهاي خـود بميان آورديم و خدا را سپاس گزارديم كه ما را بچنين كوششهايـي برانگيختـه. سپاس گزارديم كه سال بسال فيـروزتر بوده ايم و ميباشيم. سپس بپا برخاستيم و خردسالان را بجلـو گرفتـه رو به خورايان[= مشرق] رده بستيم. آقاي ضياء نيايش يكـم آذر را خواندند و همگـي بزبان آورديم : « اي پديد آورندة جهان ، نامت بلند بادا » « نامت بلند بادا ، اي آفرندة خورشيد و ماه». (روية نيايش در همين سات[=صفحه] آورده شده). سپس گرد ميز نشسته و راديو را باز كرده بخوردن شيريني و شنيدن موسيقي پرداختيم.

ما دوست ميداريم هر سال سرسال چنين گزارده شود. بجاي هفت سين بيمعني چيزهايي در ميان باشد كه چشم و دل از آنها خوش ، و يا كام شيرين تواند بود. پندارپرستي بيكبار از ميان برخيزد. دوست ميداريم در چنين هنگامهايي چنانكه ميشايد و چندانكه ميشايد سخن از معني جهان و زندگاني ، و از آميغهاي زندگاني بميان آيد. دوست ميداريم با آفريدگار خورشيد و ماه نيايشي رود.

نيايش يكم آذر :

اي آفرندة خورشيد و ماه

اي آفرندة خورشيد و ماه ، اي پديد آورندة جهان ، نامت بلند بادا.


آفريدگارا ، بزرگتر از آني كه ما توانيم شناخت ، بلندتر از آني كه توانيم دريافت. خواست تست كه جهان را پديد آورده ، دست تست كه آنرا براه انداخته.


پروردگارا ، به هستيت خستوانيم ، به يگانگي و دانايي و تواناييت مي شناسيم. در راه خواست تو ميكوشيم ، از اين شاهراهي كه بروي ما گشاده اي سپاس ميگزاريم.


خدايا ، بنامت درفش افراشته ،‌ « خدا با ماست » گويان پا براه گزارده ايم. تا توانيم خواهيم كوشيد ، بدشواريها پروا نخواهيم نمود ، از رنج و گزند رو نخواهيم برتافت.


آفريدگارا ، جهانيست آشفته و بيراه : گمراهيها دسته ها بسته ، آز و ستم سپاهها آراسته ، بتخانه ها سر برافراشته ، دلها تيره گرديده ، آدميان خوي ددان گرفته اند.


پروردگارا ، بگمراهيها خواهيم رزميد ، با آز و ستم خواهيم جنگيد. بتخانه ها خواهيم برانداخت ، و آن پشتيباني و راهنماييهاي تست كه ما را فيروز خواهد گردانيد.


نامت بلنــد بادا ، اي آفرندة خورشيد و ماه.
(پرچم هفتگی شماره های 1 و 2 ، 27 اسفند 1322 و 5 فروردین 1323)