پرچم باهماد آزادگان

276 ـ‌ روزبه کتابسوزان

امروز یکم دیماه و روزبه کتابسوزان است. خوانندگان میدانند در راهی که ما هستیم جز بازنمودن یک رشته حقایق که زندگانی آدمیانه بسته به آنهاست ما بایای دیگری نیز داریم و آن نبردیدن با گمراهیهایی است که جلوگیر دانستن و بکار بستن آن حقایق می باشد. به سخن دیگر ما تنها بر آن نیستیم که حقایقی را گفته پی کار خود گیریم بلکه برای پیشرفت آنها سنگهای راهشان را نیز از میان برمیداریم.

ما برآنیم که هرچیزی به معنی درست خود گرفته شود و خردپذیر باشد. برای مثال سخن باید از اینحالی که امروز دارد بیرون آید و به معنی راست خود گرفته شود و سخنگویی نیز خردمندانه باشد. اینست اگر کسی (روزنامه نویس ، سخنران ، شاعر و دیگران) بی‌جهت به سخن پردازد و در جایی که نیازی نیست پیاپی سخنانی بیرون ریزد ، خرد از آن بیزار بوده ما نیز به آن خرده میگیریم و نه تنها خود از آن دوری می کنیم بلکه می کوشیم چنین بیهوده گوییها از میان برخیزد. زیرا یک توده ای برای آنکه تکانی بخورند و از بدبختیها بیرون آیند باید خردهاشان پرفروغ و درست باشد و هر کاری میکنند به سود و زیان آن پروا کنند.
یک توده که به معنی سخنان بیپروایند و باک از نیک و بد آن نمی کنند خردهاشان از نیرو می افتد و بیمار میگردد. چنین توده ای رفته رفته به سخنان بی‌مغز و سپس زیانمند خو میگیرند و آنها را بد ندانسته آلوده‌شان میگردند و بدینسان کردارشان رو به پستی مینهد.
ما میگوییم سخن باید بهر نیاز باشد. سخنی که از روی نیاز نباشد بیهوده گویی است. گفتار دیوانگان است. میگوییم شعر نیز سخن است. سخن آراسته (قافیه دار). شعر نیز باید از روی نیاز سروده گردد. باید با بیهوده گویی نبردید. باید دیوانهای شاعران بیهوده گو را هیزم اجاق گردانید. یا به رود و چاهشان فرو ریخت. ما با کسی دشمن نیستیم ، کتابسوزان را از راه دشمنی نمی کنیم. ولی چون در این کار توده را سودها است ما هوادار از میان بردن دیوان شاعران آلوده هستیم.
ما دشمن شعر هم نیستیم ، ما نمی گوییم شعر نباشد ، چنین سخنی را در هیچ جا نگفته ایم. ما میگوییم بیشتر شاعران ما از روی نیاز شعر نسروده اند. بلکه برخی چندان آلوده بوده اند که مایه‌ی روسیاهی ایرانیانند. باید جلو این پلشتیها را گرفت.
مثال دیگر شیعیگری است. همه امروز دانسته اند که شیعیگری چه آلودگی ژرفی است و چه آسیب بزرگی برای توده‌ی ایرانی می باشد. تنها این بسنده نیست که از شیعیگری خرده گیریم. یک گام بایای دیگر آنست که از هر راهی به جلوگیری از آن برخیزیم. یکی از راههای جلوگیری آنست که کتابهایی را که پایه‌ی شیعیگری است از کتابهای ورد و دعا ، حدیثهای دروغ ، کتابهایی که آلودگیهای شیعیگری را از مرده به کربلا و نجف بردن و بر حسین گریستن و دست نیاز به سوی مردگان هزار ساله دراز داشتن و اینگونه بیخردیها تبلیغ میکند از میان برداریم. به آتش بسوزانیم تا بی‌ارجی آنها هرچه نمایانتر گردد.
نیکخواهان و خردمندان توده باید نوشته های ما را بخوانند و نزدیک آمده بدانند که کتابسوزان یکی از بایاترین کارهایی است که توده‌ای همچون ما برای جستن از گمراهیها و آلودگیها باید بکند.
ما در این پایگاه در پستهای زیر به داستان کتابسوزان پرداخته و نکته‌ی تاریکی فرونگزارده ایم. خوانندگان میتوانند به آنها بازگردند و علت کتابسوزان را بدانند.
بسیارند کسانی که همینکه نام کتابسوزان را می شنوند دهانشان باز می ماند : مگر کتاب را می سوزانند؟! اینها دیگر چه مردمانیند؟!..
ولی باید دانست که نباید خود را چندان باخت که داوری خرد نادیده گرفته شود. باید چندان استقلال رای داشت که هوچیان نتوانند آن را بیکاره گردانند.
باید از این راه درآمد : آیا این کار بایسته است یا بیهوده؟! آیا از این کار توده را سودی هست؟! آیا این کار بر سرنوشت یک توده ای خواهد هنایید (تأثیر گزاشتن)؟!
ما بیگمانیم که سودهای فراوانی از این رهگذر بدست تواند آمد. بیگمانیم که راه سربلندی توده از کتابسوزان می گذرد. یک توده ای که باید میان گذشته و آینده‌ی خود خطی کشد و نیک از بد جدا گرداند نیاز به آن دارد که هر سخن و هر کاری را یکایک بسنجد و بداوری خرد بسپرد و فریب هیاهوها را نخورد. بدینسانست که یک توده ای می تواند راه پیشرفت خود را هموار گرداند.
پستهایی که در پیرامون کتابسوزان بوده اینهاست :

97 ، 99 ، 135 ، 205 تا 209 ، 211 ، 223 تا 228 ، 237 همچنین دفتر یکم دیماه و داستانش نیز به این جستار می پردازد.