پرچم باهماد آزادگان

182 ـ در پيرامون روزبه نوروز

خواهشمندم جواب سئوال زيرين را در روزنامه‌ی پرچم بنويسيد.
روزبه نوروز روزبه ملي است يا مذهبي؟. اگر ملي است علت اينكه ارامنه و يهوديان و دارندگان ساير مذاهب تبعه‌ی ايران اين روزبه را جشن نميگيرند چيست؟.
مهندس زنوزي

پرچم : بهتر است در پاسخ اين پرسش نخست روزبه را معني كنيم. روزبه يا عيد از چيزهاييست كه در اين كشور معني خود را از دست داده.

روزبه يا عيد آنست كه در پيشرفتهاي جهان يا در زندگاني يك توده پيشامد بزرگي رخ دهد و مرداني جانفشانيهايي نمايند و مردم جهان يا آن توده بنام ارج گزاردن بآن پيشامد و بزرگ گردانيدن آن جانفشانان ، روز آن پيشامد را برگزيده همه ساله در همچنان روزي بجشن و شادي پردازند.

181 ـ زبان دوم چسان بايد بود؟.


دو هفته پيش در روزنامه ها در ميان خبرهاي تلگرافي ديده شد كه در لندن كه اكنون تيره هاي گوناگوني از يوناني و فرانسه اي و چك و نروژي و هلندي و ديگران گرد هستند گفتگويي رفته كه زبان انگليسي زبان دوم (زبان بين الملل) باشد. ولي كميسيوني كه براي اين گفتگو برپا گرديده آن زبان را شاينده‌ی اين كار ندانسته. چون برخي كسان معني اين خبر را نيك نفهميده در شگفت مي باشند كه چگونه انگليسي كه از توانگرترين زبانها مي باشد و امروز كمتر زباني باندازه‌ی آن در جهان پراكنده است شاينده نيست كه زبان دوم (زبان بين الملل) باشد و در اين باره از ما پرسشهايي كرده اند اينست در اينجا در آن باره بگفتگو مي پردازيم :

بيش از همه اين خبر مي رساند كه سران توده هاي اروپايي (از پادشاهان و نخست وزيران و وزيـران و سرلشگـران و ديگـران) كه در نتيجـه‌ی پيشامـد ها در لنـدن در يكجا هستند و بارهـا فراهـم مي نشينند و بگفتگو مي پردازند ببودن يك زبان دوم نياز مي بينند. باين معني اين مردان سياسي آنچه را كه دانشمندان و نيكخواهان جهان از صد سال پيش دريافته و درباره‌اش بكوششهايي برخاسته اند راست دانسته در كوشش پيروي از ايشان كرده اند.

چنانكه گفته ايم نياز مردمان جهان بيك زبان همگان يك چيز روشنيست و هرچه كه بهمبستگي توده ها با يكديگر بيشتر ميگردد و آمدوشد در ميان ايشان فزونتر مي باشد اين نياز بهتر و بيشتر فهميده ميشود ، و ما برآنيم كه پس از جنگ يكي از چيزهايي كه نيك دنبال خواهد شد همين داستانست.

مثلاً يكي از چيزهاييكه براي پس از جنگ بانديشه گرفته شده ، بودن يك انجمن بزرگي ، (همچون جامعه‌ی اتفاق ملل) مي باشد

180 ـ پاسخ بپرسش ما



از آنجائيكه سالهاست وارد اين ميدان كه هر دسته با دسته ديگري در نبرد هستند شدم ، و براي پيدا كردن حقيقت بتجسس مشغول. مي بينم شما با دسته‌ی زيادي در نبرد هستيد. براي آنها كتباً و شفاهاً دلايلي مي آوريد. چنانكه اشاره كردم ميخواهم حقيقت را دريابم. يكي از دلايلي كه در شماره‌ی سوم روزنامه‌ی پرچم ديدم برآن شدم كه بدينوسيله از شما تقاضا كنم كه حقيقت را بمن بنمايانيد و آن اين است كه راجع بخلافت علي بن ابيطالب (ع) دليلي آورده بودند و آن نامه[ای] بود كه آن حضرت براي معاويه نوشته. اولاً منظور پسر ابيطالب (ع) در اين نامه آنست كه معاويه بدان آنهائي كه با ابوبكر و عمر و عثمان بيعت كردند با من بيعت كردند. من ضد آنها بودم و مردم دريافتند كه آنها خليفه‌ی دروغي و بي حقيقت بودند. پس بمن كه برخلاف آنها راست و با حقيقت بودم بيعت كردند. ثانياً در خطبه‌ی شقشقيه آنحضرت راجع بابوبكر و عمر و عثمان اشاره كرده است. ملاحظه فرمائيد.

آقاي كسروي منظورم جواب دادن شما نبود. بلكه مقصودي دارم و آن اين است كه راه حقيقت را دريافته تا بحق برسم.
د ـ ا ـ ح ـ ص

پرچم : اين نامه با اين دستينه از پست رسيده. پيداست كه نويسنده ميخواهد بما پاسخ دهد. ولي نخست از كجاي آن جمله ها چنين فهميده ميشود؟!. امام علي بن ابيطالب مي نويسد : « آن گروهي كه بابوبكر و عمر و عثمان دست داده بودند بمن دست دادند» خواستش از اين جمله دليل آوردن بمعاويه درباره‌ی خلافت خـود مي باشد ، كه اگـر نيـك انديشيم معنايش آنست كه ابوبكـر و عمـر و عثمان كه از روي حق خليفـه مي بودند و تو بآنها ايرادي نداري ، كساني كه بآنها بيعت كرده بودند بمن هم بيعت كردند. اينست معني جمله