اگر آدميان همچون شيران و
پلنگان ، در جنگل و كوهستان ، جدا از هم زيستندي بحكومت يا فرمانروايي نياز
نيفتادي. زيرا نياز بفرمانروايي در نتيجهی باهم بودن و باهم زيستن خاندانها پديد
آمده.
چون هزار خانداني در يكجا گرد
ميآيند و يك آبادي پديد ميآورند ، از همينجا يك رشته كارهايي پيدا ميشود.
زيرا اين خاندانها با يكديگر
نزاعها خواهند داشت و يك كسي و يك دادگاهي ميخواهد كه درميان ايشان داوري كند ،
برخي دزدان و راهزناني پيدا خواهند شد و پاسباني ميخواهد كه مواظب ايمني باشد ،
همچشمي و دشمني با آباديهاي همسايه خواهند داشت و سپاهي ميخواهد كه از هجوم آنان
جلو گيرد ، بيماري به خاندانها رو خواهد آورد و پزشكاني ميخواهد كه با آنها بنبرد
كوشد