گفتار آقاي كسروي
نخست سپاس ميگزارم كه آقايان از دور و نزديك باينجا آمدهاند كه در اين جشن كه ما ميداريم همـراهي نمايند. اما گفتاري كه خواهم راند : بايد دانست كه ما در هر كاري از ديگران جداييم. من نميخواهم چون نشستي هست براي سرگرمي شما جمله پردازي كنم. اين كار ديگرانست. بلكه سخناني را ميدارم و سه چيز را يادداشت كردهام كه ميخواهم با شما بگفتگو گزارم. اين يك گفتگوست كه با شما خواهم كرد. بشنويد و بفهميد و با خرد خودتان داوري كنيد و اگر سخني ميداريد شما نيز بگوييد.
يكي از آن سه چيز داستان « روزبه» است. ما بارها روزبه را معني كرديم. روزبه يا عيد آنست كه در كشوري پيشامد بزرگ تاريخي بسود آن كشور رخدهد و مردم براي ارجشناختن از آن پيشامد و از پديد آورندگانش و تازه گردانيدن ياد آنان ، روز رخدادنش را روزبه گردانند كه همه ساله در آنروز جشنی گيرند. چنين روزبه سودهايي تواند داشت. گذشته از آنكه خود بيداري و هوشياري توده را رساند هزارها كسان را وادارد كه از جانفشاني در راه كشور و پديد آوردن مانندهاي آن پيشامد بازنايستند.