پایگاه : سال 1391 را در حالی بپایان می بریم که گرانی افسار گسیختهای که از یکسال بیشتر آغاز گردیده هنوز ادامه دارد و فشارش هر روز بیشتر از روز پیش حس می گردد. دهها سال بود ایران چنین گرانی ای بخود ندیده بود. آیا بیمعنی نیست در چنین روزهایی به آرزوهای خشکی بپردازیم و بخواهیم با « انشاءالله» گفتنها و «خجسته باد»های پیاپی یا امیدواری دادنهای پوچ دلهایی را خوش گردانیم؟!
« خجستگي سال و زمان با سخن نتواند بود. با آرزو نتواند بود. اين مردم تا چنينند روي خجستگي نخواهند ديد. بجاي اين پيام بايد بكوشيم و باين آلودگيها چاره كنيم.»
خواهند گفت : چه جای نکوهش مردم است؟ ایشان جز رنج گرانی کشیدن چه گناهی دارند؟ میگوییم چنین نیست که گرفتاریهامان از تحریم فروش نفت ایران آغاز شده تا کسی بگوید : اینکه کار مردم نبوده. این گرانی خود نتیجهی یک رشته پیشامدهایی بوده است. اگر مردم خود را نه یک تأثیرپذیر بیاراده بلکه یک تأثیرگزار بااختیار دانسته و راه زندگانی توده ای را می شناختند بر یکایک آن پیشامدها می توانستند اثر بگزارند. افسوس که خود را بیاختیار و بیاراده می دانند و این زیانکاری خُردی نیست!