در
این دو سدهی اخیر به بیداری مردم و بهبود کشور کم کوشیده نشده. از کارشناس نظامی
برای ارتش ایران آوردن در زمان فتحعلیشاه ، دارالفنون و دیگر اصلاحات امیرکبیر ،
جنبش بزرگ مشروطه ، مدرسه سازی ، برداشتن چادر و دیگر کارهای نیک رضاشاه تا ملی
شدن نفت و کوششهای دکتر مصدق و یارانش ، دادن حق انتخاب به زنان و اصلاحات ارضی در
زمان محمدرضاشاه ، همچنین برانداختن پادشاه ، گرچه به گواهی تاریخ اینها هر یک
گامهایی در راه پیشرفت بوده ولی چارهی درد اصلی کشور نگردیده. به نیک گردیدن توده
نینجامیده.
ـ
این سخن به کوشندگان سیاسی ما گران می افتد که می شنوند به نیکی مردم نکوشیده اند.
ولی چه باید کرد که این جز راستی نیست.
از
بدیها پیراسته گردیدن و حقایق زندگانی را دریافتن پرورش یافتنست. ولی کوشندگان سیاسی
ما بویژه این کوشندگان اخیر چه کرده اند؟!. شما به کارهایی که کرده اند بنگرید.
آیا از کوششهای آنها مردم به دمکراسی دلبستهتر گردیده اند؟!. آیا معنی آن را بهتر
دانسته اند؟! آیا از گمراهیهای خود آگاه گردیده اند؟! آیا آلودگیهای خود را شناخته
اند؟! آیا حقایق زندگانی را آموخته اند؟! همهی اینها بکنار ، آیا در رفتار یک
دسته ای از مردم نیکی و بهبود دیده شده است؟!