پرچم باهماد آزادگان

282ـ درباره‌ی نوروز (بخشی از گفتار روز هفدهم اسفند ماه 1323)


... بهر حال بايد آماده باشيم كه سال آينده را از سالهاي برجسته‌ي تاريخ خود گردانيم. در اينجا مي‌خواهم چند سخني درباره‌ي نوروز بگويم :
شما نيك مي‌دانيد كه ما بنوروز ارج مي‌گزاريم. يكي از چهار روزبه [= عید] كه برگزيده‌ايم همانست. بسيار سزاست كه در روزهاي نوروز جشن گرفته شود ، رختهاي نو پوشيده شود ، آمدن و رفتن در ميان باشد ، نامه‌ها يا تلگرافهاي «خجسته باد» در ميان خويشان و آشنايان آمد و شد كند. اينها همه بجاست.
ولي چنانكه پارسال در روزنامه هم نوشتيم بايد از هرچه بنياد خردمندانه نمي‌دارد دوري گزيد. از جمله « هفت سين» چيدن و مانند اينها بيجاست. بجاي آنها بهتر است گل و سبزه چيده شود ، شيرينيها و خوردنيها گزارده گردد ، بوي خوش در ميان باشد. چراغها روشن كنند ، رختهاي تازه و پاكيزه پوشند ، موزيك نواخته شود. اينگونه چيزها كه مايه‌ي شادمانيست بسيار بجاست.

281ـ بهمنماه 1323 (5) ـ ارانی و کسروی

اكنون مي‌خواهم بزمينه‌ي ديگري درآيم. بهتر است در اين نشست هم گفتگوهاي دانشي در ميان باشد. هفته‌ي گذشته روزنامه‌ي پند تكه‌اي زير عنوان « اراني و كسروي» نوشته كه چون برخي جمله‌هاي آن درخور گفتگوست مي‌خواهم در اينجا بآن پردازيم. نخست خود نوشته را برايتان مي‌خوانم :
اراني و كسروي
آثار بي‌آرامي روحي و تشنج معنوي در جامعه‌ي ايراني از مدتهاست پديدار است. از مشروطيت ببعد كه اركان مدنيت قرون وسطائي ايران متزلزل شد اين غليان و انقلاب فكري کاملاً محسوس است. اما بعقيده‌ي من تجلي آن در دو مورد از همه جا بارزتر بوده. يكي در آثار مرحوم دكتر اراني ديگر در نوشتجات و عقايد آقاي كسروي. هر چند اين دو مرد از حيث معلومات و مباني علمي و سنخ افكار از هم كاملاً جدا هستند و قدرت علمي و احاطه‌ي فلسفي اراني را با عقايد نسبتاً سطحي و آميخته با عوامل روانشناسي شخصي آقاي كسروي نمي‌توان در يك رديف آورد. اما هر دو در يك عقيده شريك‌اند و آن مخالفت با روح تصوف و قلندري و درويش‌مآبي شرقي است.