1ـ شعر مسئولانه یا شعر برای شعر؟
آقای مشیری از آنرو نزد ما گرامیست که در سخنانش باور خود
را فدای مصلحتش نمی کند. برای نمونه همیشه از کسروی به نیکی یاد میکند ، با اینهمه چون
در زمینه ای اندیشهی او را نادرست میداند به دلیل آوردن برمیخیزد و پروای نام و
آوازهی او را نمی کند که این نزد خرد ارجدار است. ما در ایران به چنین خویهای
ستوده ای نیاز بسیار داریم و اینست باید به پرورش آن بکوشیم. ولی دانستنی است که
دلیری باید با چشم باز باشد وگرنه از آن سود بایسته نمودار نمی گردد بلکه زیانها
از آن پدید می آید. ناآگاهانه دلیری کردن و از مرز بیباکی گذشتن رویهمرفته نکوهیده
است.
جنبش مشروطه بسیاری از خویها و آیینها را دگرگون و مردمی
کرد. یکی از آنها آداب شعر و شاعری بود. آن جنبش خردها را به تکان آورده مردمی که
هیچگاه در اندیشهی توده و کشور نبودند را به این جستار دلبسته کرد و پنجره ای که
بروی نگاهشان گشود همین سود توده و کشور بود. سران مشروطه به شعرهای ایران که از بیشتر آنها بوی صوفیگری ، جبریگری ، خراباتیگری ، چاپلوسی ، استبداد ، بیعاری و بیغیرتی
می آید بیزاری نشان میدادند و نتیجه آنکه ، شاعری و شعرخوانی نه آنکه رواجی نیافت
، از رواجش نیز کاست.