کسانی
که با نوشته های ما آشنایند این میدانند که ما با بیش از ده کیش ، با شاعران
بیهوده گو و هوادارانشان ، با صوفیان و مادیان و خراباتیان ، با هواداران فلسفه ،
با سیاستگران یا حزبهایی که کوشش سیاسی را میدان هوس و خودنمایی و پول اندوزی و
مقام یابی کرده اند درافتاده به رسوا نمودنشان می کوشیم. با خودکامگی دشمنی کرده
به رواج دمکراسی می پردازیم.
این
را نیز میدانند که آرمان بزرگ ما از میان برخاستن پراکنده دینی ها و پراکنده
اندیشیهاست. زیرا این مردم افتادهی پراکندگیهایند. همین پراکندگیها ایشان را از
یگانگی (اتحاد) دور میدارد و از ملیونها سپاه دشمن ویرانگرتر است.