پرچم باهماد آزادگان

373 ـ سربازان در بلوچستان قربانی چه می‌شوند؟!

دیشب خبرگزاریها از کشته شدن هشت مرزبان ایرانی در مرز میرجاوه و زخمی گردیدن چهار تن دیگر بدست « اشرار» نوشتند. امروز پنجشنبه هفتم اردی‌بهشت هم شمار کشته شدگان را ده تن گزارش کرده‌اند. این پیشامد دلخراشی است. بویژه که این ، بار نخست نیست و اگر چنین ادامه یابد تو گویی از امنیت یک استان کشور بسیار کاسته شده و مردم شهرها و روستاهای آنجا دیگر بجان نیز ایمن نخواهند بود.
وزارت خارجه ایران ، پاکستان را در این پیشامد مقصر دانسته. به گفته‌ی آن وزارتخانه ، پاکستان پاسخده (مسئول) است و باید بازنماید که اشرار چگونه از خاک آن کشور برای چنین دُژکرداریهایی سود جسته‌اند. اگر اشرار ، خاک کشور همسایه‌ی ما را برای چنین خیانتهایی مناسب یافته‌ بهره می‌برند ، اعتراض ایران به پاکستان بجاست.
ما با خانواده‌ها و نزدیکان این ده شهید و آن دو تن زخمی همدردیم. این پیشامد را هنگامی که کنار دیگر پیشامدهایی که در سالهای اخیر در بلوچستان رخ داده بدیده میگیریم و ریشه‌های آن را بررسی می‌کنیم ، دو چیز بیش از همه بچشم می‌آید که هر دو افسوس‌آور است.

372 ـ روز بزرگداشت سعدی؟!

پارسال در شهریورماه گفتاری بنام « آنچه کم داشتیم را برایمان فراهم دیدند!» نوشتیم و به نشان دادن زیانکاریهای کمپانی خیانت در ایران پرداختیم. باید دانست این کمپانی چند ملیتی و جهانی است و به زیان شرقیان در کار و تلاش می‌باشد.
آنان دانسته‌اند که « ادبیات» ، عرفان و فلسفه بافی و کیشها در کشورهای شرق چه زهر کارگر و اراده‌کشی است و اینست آن را افزار کارشان گرفته ،‌ شرقیان را با پرداختن به آنها سرگرم میخواهند.
اکنون که روز بزرگداشت سعدی را علم کرده و میخواهند بر طبل پوسیده‌ی ادبیات زمان مغول بکوبند ما خاموش نمی‌نشینیم و بر بهم زدن نقشه‌هایشان خواهیم کوشید.
گفتار پایین برای این خواست است.

371 ـ پاسخ یک بهایی بما

خوانندگان میدانند که باهماد آزادگان بزرگترین درد ایرانیان را پراکندگی دانسته و با هرچه سبب آنست می‌نبردد[1]. چون بزرگترین این پراکندگیها ، پراکنده‌اندیشی است ، ما ناچاریم با همه‌ی اندیشه‌های پراکنده نبردیم. در این میان کیشها نیز بزرگترین مایه‌ی پراکندگی‌ و گمراهی‌اند و نبرد با ایشان بایاست. در ایران شمرده شده ، چهارده کیش کمابیش هست که یکی از آنها شیعیگری و دو تا از آلوده‌ترین آنها نیز صوفیگری و بهاییگری است و خوانندگان میدانند که ما برای هر یک از اینها که سردسته‌ی کیشها بشمار می‌آیند یک کتاب جداگانه نوشته ایرادهای خود را به آنان نوشته‌ایم و از پیروان ایشان پاسخ خواسته‌ایم.
هفتاد سال بیشتر گذشته که هیچیک از این کیشها به ایرادهای ما پاسخی نداده‌اند و خود باید گفت ندارند. آری! ، دشنامنامه بسیار نوشته‌اند. مغالطه‌ها بسیار کرده‌اند. از راههای روبرو نیامده به ایرادها پاسخ نگفته به سخنان بیهوده‌تری برخاسته‌اند. اینها نزد خرد کمترین ارجی ندارد. آن را پاسخ میتوان نامید که در زمینه‌ی هر ایرادی به خود ایراد پردازد و حاشیه‌پردازی نکند. دلیل بیاورد. با سخنان پیچاپیچ از پاسخ روبرو نگریزد. به گفته‌ی عامیان به صحرای کربلا نزند.
این کارها را چرا کرده و میکنیم؟!

370 ـ دستهای پنهان یا دولتهایی درون دولت


369 ـ ناکارآمدی دستگاه قضایی




368 ـ این دادگستری راه را به ستمکاری نمی‌بندد ـ2

یک نکته‌ی دیگر آنست که این دستگاهی که ما بنام دمکراسی و دولت و دادگستری داریم نارساییهای بسیار دارد. داستان شتر است که پرسیدند چرا گردنت کج است. گفت : کجایم راست است؟!
هنر در آنست که از هر فرصتی بتوان برای بهتر نمودن سود جست. ویرانگری را هر کسی میداند. مثلی هست که میگویند : به گرگ باید دوختن را یاد داد ، دریدن را خودش میداند.
اکنون در این دستگاه حکومتی ، مجلس و دولت و دادگستری ما ، نقص فراوان است. اگر مردم ما به چنان شایندگی‌ای رسیده‌اند که یکدل و یک‌سخن یک راه را میخواهند و از اینجاست که نیرومندند و راه روشنی در پیش دارند و برنامه‌ای بجا و سنجیده فراهم آورده‌اند ، می‌توانند خود بکوشند و دولت را در دست گیرند و خواستهای خود را بکار بندند.

367 ـ این دادگستری راه را به ستمکاری نمی‌بندد ـ 1

چند ماهیست خرده‌گیری به دولت رواج بی‌اندازه گرفته. هر کس و هر گروهی دادگرانه یا بیدادگرانه دولت را آماج خرده‌های خود گردانیده است. خرده‌گیری و اظهارنظر حق مردم است و کسی نمی‌تواند این حق را انکار کند. لیکن خرده‌گیری باید بجا و هم از سوی یک دسته‌ای باشد. نه آنکه هر فردی همینکه کاستی‌ای را دید و مقصرش را دولت پنداشت ، بی‌آنکه آن را بسنجد و درباره‌اش بیندیشد و با دیگران مشورت کرده از راستی اندیشه‌اش بیگمان گردد ،‌ در رسانه‌ها یا در فضای مجازی منتشر کند.
در گفتار «12ـ راه را گم کرده‌اید» به این پرداخته و نشان داده شده که خرده‌گیری نیز راه خود را دارد