روز بازگشایی مدرسهها ، آموزشکدهها و دانشگاهها
رسید. همهی شش سالهها و بالاترها میروند تا چیزها یاد بگیرند. دیدههاشان به
جهان و زندگانی گشادهتر گردد. با بینایی بیشتری به پیشامدها بنگرند : چرا شب و
روز پدید میآید؟ این خورشید و ستارگان چیستند؟ کشورهای دیگر جهان چگونهاند؟
مردمانشان چگونه زندگی میکنند؟ زبانهاشان چگونه است؟ میروند تا حساب یاد گیرند
، جبر و حسابان ، زیست شناسی و دانشهای پایه یاد گیرند. آنها که به دانشگاهها میروند
اینها را در سالهای پیش یاد گرفتهاند ، اکنون میروند یاد گیرند بهترین ساختمانها
را بسازند ، بیماران را درمان کنند ، زیباترین شهرها و دلپذیرترین نماها و چشماندازها
را بسازند. ماشینها و دستگاههای تازه و نوپدیدی را اختراع کنند و در جهان بیجانها
، گیاهان ، جانوران و آدمیان رازهای نوینی را کشف کنند. داروهای تازه و مؤثرتری
بسازند و از اینگونه دانشها و آگاهیهایی یاد گیرند که همه دست بدست هم داده
زندگانی ما را چنانکه هست پدید آورده.
این کوششها بسیار بجاست. آدمیان که به این جهان
آمدهاند بهرهشان از آسایش و خوشیِ زندگی بیش از آسودگی یک گله بز کوهی یا گورخر
نبوده : باشندگانی لخت ، دمادم هراسان ، بیسرپناه و آسیبپذیر.