چنانكه خوانندگان ميدانند در پرچم گفتگو از كيش بهايي آمده بود و ما پرسشهايي از بهائيان كرديم. يكي از پرسشها اين بود : چرا بهاء الله دعوي خدايي كرده؟!.. ديگري چرا در يكزمان دو برانگيخته ( يكي باب و ديگري بهاء ) پيدا شده؟!..
يكي از بهائيان بنام ناشناس (ملاآقا الحسيني) نامة درازي فرستاده و بگمان خود باين دو پرسش پاسخ داده ، براي آنكه نگويند پاسخهاي ما را ناديده ميگيرند ، در اينجا بياد آن پاسخها ميپردازيم.
دربارة دعوي خدايي بهاءالله كه راستي را ماية رسواييست آقاي بهايي بسخناني پرداخته كه چندان خنك و پوچست كه من آوردن آنها را در اينجا سزا نميشمارم ، در اين چند گاه كه با بهائيان گفتگو ميداريم يك نكته اي كه بما روشن گرديده آنست كه سران بهايي و پيشروان آنان ، بيشترشان همان ملايانند و در گفتگو همان شيوة ملايان را بكار ميبرند. اينان نيز ميپندارند كه بهر ايرادي بايد پاسخ داد ، و اگر پاسخي نداشت بايد خشك و تري بهم بافت ، و اين را بخود بايا ميشمارند. اينان نيز هيچ نميدانند كه خدا بآدمي يك نيرويي بنام خرد داده كه بايد آنرا بكار اندازد و يك سخني را كه خرد نميپذيرد نگويد.