پرچم باهماد آزادگان

105ـ پاسخ بهائيان

چنانكه خوانندگان ميدانند در پرچم گفتگو از كيش بهايي آمده بود و ما پرسشهايي از بهائيان كرديم. يكي از پرسشها اين بود : چرا بهاء الله دعوي خدايي كرده؟!.. ديگري چرا در يكزمان دو برانگيخته ( يكي باب و ديگري بهاء ) پيدا شده؟!..

يكي از بهائيان بنام ناشناس (ملاآقا الحسيني) نامة درازي فرستاده و بگمان خود باين دو پرسش پاسخ داده ، براي آنكه نگويند پاسخهاي ما را ناديده ميگيرند ، در اينجا بياد آن پاسخها ميپردازيم.

دربارة دعوي خدايي بهاءالله كه راستي را ماية رسواييست آقاي بهايي بسخناني پرداخته كه چندان خنك و پوچست كه من آوردن آنها را در اينجا سزا نمي‌شمارم ، در اين چند گاه كه با بهائيان گفتگو ميداريم يك نكته اي كه بما روشن گرديده آنست كه سران بهايي و پيشروان آنان ، بيشترشان همان ملايانند و در گفتگو همان شيوة ملايان را بكار ميبرند. اينان نيز مي‌پندارند كه بهر ايرادي بايد پاسخ داد ، و اگر پاسخي نداشت بايد خشك و تري بهم بافت ، و اين را بخود بايا ميشمارند. اينان نيز هيچ نميدانند كه خدا بآدمي يك نيرويي بنام خرد داده كه بايد آنرا بكار اندازد و يك سخني را كه خرد نمي‌پذيرد نگويد.

104ـ در پيرامون زبان

راست گردانيدن زبان فارسي و بنيكي آوردن آن يكي از خواستهاي ماست كه از سال 1312 كه بكوشش برخاسته ايم يكي هم اينرا دنبال كرده ايم. اينك بار ديگر بيكرشته سخناني در پيرامون آن ميپردازيم.

گذشته از اينكه زبان يك توده آيينة فهم و انديشة ايشانست و يكزبان نارسا انديشه ها را نيز نارسا گرداند و ايرانيان اگر ميخواهند از توده هاي بافهم و دانش جهان بشمار روند بايد داراي يكزبان درستي باشند ، ما خود در اين كوششها كه در راه نيكي جهان آغاز كرده ايم بيش از همه بيكزبان درست و رسايي نياز ميداريم.

فارسي يكي از زبانهاي روان و آسان و سادة جهانست. ولي با حاليكه ميبود آكهاي[= عيب هاي] بسيار ميداشت كه گذشته از نابسامانيها و بهمخوردگيها و آلودگيها ، از تنگي بفهمانيدن بسياري از معنيها توانا نمي بود ، از اينرو ميبايست آنرا بسامان آوريم و راست و درست[=كامل] گردانيم و بفهمانيدن معنيها توانايش سازيم.

103 ـ روزبه يكم آذر به همة پاكدينان خجسته باد!


امروز روز يكم آذرماه و سالگرد انتشار ماهنامة پيمان است. در اين روز در سال 1312 نخستين شمارة ماهنامة پيمان بيرون آمد. از آذر 1312 تا خرداد 1321 پيمان هفت دورة يكساله منتشر شد. امتياز پيمان را كسروي بزرگ در تابستان 1312 درخواست كرده بود و سرانجام در آذرماه توانست نشر آن را بياري برخي از همراهان خود از جمله شادروان رضا سلطانزاده آغاز كند.

علت اينكه پاكدينان اين روز را روزبه (يا عيد) ميگيرند از آنجهت است كه پيمان يك ماهنامة ويژه اي است. در اين زمينه در گفتار « يك نشست فراموش نشدني» (پست 89) كسروي شرح بسنده مي دهد. اگر به كوتاهي بخواهيم بگوييم در اين هفت سال ، پيمان توانست يك شاهراه رستگاري بروي ايرانيان بگشايد. اينست ارج و گرانمايگي آن ماهنامه.

پيمان همان ماهنامه ايست كه توانست بي آنكه حساسيت دولت رضاشاهي را برانگيزد كتاب گرانماية تاريخ مشروطة ايران را به روية « پيوست» آرام آرام منتشر كند. تاريخ پانصد سالة خوزستان ، كافنامه و « سخنراني كسروي در انجمن ادبي» ديگر دفتر و كتابهايي بودند كه نخست بار در پيمان تكه تكه نشر شدند.

102 ـ پولداران و آزمندان

در تبريز مثلي هست ميگويند : « درد را كه ميكشد؟... دردمند» در آشوبهاي جهاني نيز يك توده كه ناتوانترند بيش از ديگران رنج كشند و آسيب بينند ، و اينك گواه آن اين جنگ جهان‌آشوب و حال تيرة ايرانيانست.

در اين جنگ كه دولتهاي بزرگ باهم ميكنند ، ايران گذشته از اينكه پا در ميان نميدارد از ميدانهاي جنگ نيز بدور ميباشد ، و با اينحال بيش از خود كشورهاي جنگنده گزند و آسيب مييابد ، چرا ؟.. زيرا كه ناتوانست ، زيرا كه بهم بستگي در ميان مردم آن بسيار كمست.

ببينيد : در اينهنگام كه توده ها بيك تلاش بزرگي افتاده ، و هر توده اي در راه آيندة خود بجانفشاني هايي ميپردازد ، در اين كشور آينده و گذشته بيكبار فراموش گرديده ،

101 ـ سال 1322

سال كهن 1321 بپايان رسيده سال نو 1322 آغاز يافت. ...

اگر بايران و مردمش نگريم ، چه گذشته و چه آينده ، جز نوميدي پديدار نيست. اين توده سررشته را گم كرده و صد دردش بهم آميخته. آن ملايان ، آن روزنامه نويسان ، آن بازرگانان ، اينمردم انبوه ... با كدام يكي دل شاد توان كرد؟!.. بكدام يكي اميدي توان بست؟!.. ما دربارة اين كشور بارها گفته ايم و بار ديگر ميگوييم : « يكمردمي تا خود نيك نباشند از جهان نيكي نخواهند ديد». ...

در اينهنگام مردم بيكديگر « خجسته باد» ميگويند. ولي من چنين پيامي بياران نمي فرستم. خجستگي سال و زمان با سخن نتواند بود. با آرزو نتواند بود. اينمردم تا چنينند روي خجستگي نخواهند ديد. بجاي اين پيام بايد بكوشيم و باين آلودگيها چاره كنيم. من بجاي آن ، بياران بويژه به جوانان پيام فرستاده ميگويم :

100ـ گواهي پاكدلانه ـ (3)

آفريدگارا به نام تو و در زينهار تو

در اين دوره اي که به راستي ميهن سخت ترين روزهاي تاريخيش را از جهت فرهنگي و سياسي و پراکندگي انديشه‌ها مي گذراند به راستي يگانه راه ، شناختن راه درست زندگاني و زيستن به آيين خرد ( پاک ديني) مي باشد. از اين که اين کوشش به درستي در اين پايگاه آغاز شده بسيار خوشنودم. و از اين که دوستاني در اين باهمي انديشه خود را بازگو کردند من نيز بر آن شدم با رساندن پيامي همراهي خود را با آنها و شما نشان دهم و دستان گرم شما که در هر کجا که هستيد به گرمي بفشارم.

چگونگي آشنايي من با شادروان:

دوران راهنمايي و دبيرستان من با خواندن کتابهاي رمان نويسان ايراني و خارجي گذشت،

99 ـ چه بسيار دشوارها كه بآساني پيش رفته

كساني ميگويند : اين راه كه شما پيش گرفته ايد راه بسيار دوريست. ميگويم : همانا كه نيك نينديشيده ايد ، و خواست ما را نميدانيد. ما ميگوييم : جهانيان بايد معني راست زندگي را بشناسند ، و بآيين خرد زندگي كنند ، و براي اينكار يكراه بيشتر نيست : بايد معني زندگي را روشن گردانيم ، گمراهيها را براندازيم ، خردها را بتكان آوريم ، يك آيين بخردانه بنياد گزاريم. بايد آميغها[حقايق] را بازنماييم، خردمندان و پاكدلان را از دور و نزديك با خود همدست گردانيم. اينست راه و جز اين نيست.

برخي ميگويند : پيش نرود. ميگويم : آن انديشة پست شما است.
ديگران ميگويند : كار بسيار دشواريست. ميگويم : چه بسيار دشوارها كه بآساني پيش رفته ، بويژه در كاريكه خواست خدا پشتيبان است. مي گويند : از نكوهشها كه بشاعران و صوفيان ميكنيد ، و از خرده ها كه به كيشها ميگيريد بسياري ميرنجند.

ميگويم : ما را از رنجش آنان چه باكست؟!. آنان اگر بخرد و پاكدرون بودندي از آميغها نرنجيدندي ، و چون نيستند چه بهتر كه برنجند و از ما كناره جويند.

يكم ديماه و داستانش

چنانكه خوانندگان ميدانند ما يكم ديماه (يا روز يكم زمستان) را عيد گرفته در آنروز در همه جا كتابهايي را ميسوزانيم. اين كار را چرا ميكنيم؟.. كتابها را چرا ميسوزانيم؟..

98ـ فهرست گفتارهاي ما تاكنون

1ـ انكيزيسيون در ايران
2 ـ يك مردمي تا خود نيك نباشند از جهان نيكي نبينند
3ـ يك مردمي تا خود نيك نباشند از جهان نيكي نبينند
4 ـ چگونه نيك باشيم؟. بايد هركسي نخست بخود پردازد و خود را از بديها بپيرايد
خرده گيري و پاسخ آن
5 ـ واقعيت تلخ امروز
6 ـ بايد معني درست مشروطه [دموكراسي] را فهميد و بديگران هم فهمانيد
معني مشروطه چيست؟..
7 ـ انديشيده گام برداريم تا اشتباهات تكرار نشوند
آنانكه از مشروطه دلسردي مي نمايند چه دليلي دارند؟.
همگي از اين توده اند
8 ـ هيچگاه نبايد منتظر حوادث نشست
بايد نيكان جدا گردند
چند سخني با جوانان
9 ـ آزادي يا هرج و مرج ، هوچيگري يا كوشش سياسي؟!
10ـ شهريور1320 و درسهاي آن
11 ـ چشم پوشي از بدان تلخترين ميوه ها را خواهد داد
12 ـ راه را گم كرده ايد
13 ـ بهار در كار فرا رسيدنست
14 ـ يك تاريخچه
15 ـ بايد جدايي ميانة نيك و بد گزاشت
16 ـ ما از ديگران تندروتريم
17 ـ يگانگي بسته بآنست كه انديشه ها يكي باشد
18 ـ بجوانان چه حمايتي بايد كرد؟..
19 ـ ما از مردم چه ميخواهيم؟..
20 ـ دربارة آذربايجان

97 ـ چه كتابهايي را مي سوزانيم؟..

چنانكه گفته ايم روز نخست ديماه براي كتابسوزانيست. در آنروز بايد كتابهاي ناپاك و زيانمند را به بخاري انداخته سوزانيد. من ميشنوم كساني اينرا براي ما ايراد ميگيرند و چنين ميگويند : « او ! اينها كتاب مي سوزانند! » ميگويم : آري ما كتاب مي سوزانيم. ولي كدام كتاب؟..

آن كتابي كه يك شاعرك بي ارجي با خدا بيفرهنگيهايي ميكند : « در فابريك خدا بسته شود».

آن كتابي كه يك جوان بدنامي بآفرينش خرده ميگيرد : « خلقت من از ازل يك وصلة ناجور بود».

آن كتابي كه يك شاعرك ياوه گوي مفتخواري دستگاه باين بزرگي و آراستگي را نمي پسندد : «جهان و هرچه در او هست هيچ در هيچست».

آن كتابي كه يك مرد ناپاكدلي بديگران درس ناپاكي ميدهد : « در ايام جواني چنانكه افتد و داني با نوجوان پسري سري و سري داشتم .. »

آن كتابي كه عربيهاي مغلوط ميبافد و آنرا بخداي آفريدگار نسبت ميدهد : « و كان من عند ربك منزولا».