پرچم باهماد آزادگان

324ـ در پيرامون روزبه نوروز

پایگاه : برادران و خواهران گرامی ، بیاری آفریدگار و با همدستی یکدیگر بکوشیم سال1395 را سال فیروزمندانه ‌ای برای همه‌ی ایرانخواهان گردانیم. سالها را کوششهای خود ما خجسته و فیروزمندانه گرداند.
گفتارهای کوتاه زیر را از پرچم به مناسبت سرسال برگزیده ارمغان می گردانیم :
با ياري خدا و همدستي و پاكدلی چكاري كه نتوان كرد.
اين سالي كه باز ميشود براي ما سال استواري و ريشه داري خواهد بود.
مردمي تا خود نیک نباشند از جهان نيكي نخواهند ديد.

در اين هنگام كه سال نو فرا ميرسد درودهاي برادرانه بهمه‌ی ياران ، از دور  و نزديك ، ارمغان ميگردانم.
برادران ، سالِ پايان يافته ، در تاريخ ما سال نشانداري بود ، و  اين كه فرا ميرسد نشاندارتر خواهد بود.
برادران ، توده ها در جنگند ما نيز در جنگ مي باشيم. توده ها با یکديگر ميجنگند و ما با گمراهيها و نادانيها مي جنگيم. جنگ توده ها فروخواهد نشست و جنگ ما سالها خواهد پاييد.
برادران ، اين جنگ بخواست خداست و دل استوار داريد كه فيروزي با ما خواهد بود.                                      
احمد كسروي
هفت سين گرهي از كار نتواند گشود
در اين هنگام كه نوروز فرا رسيده كساني درباره‌ی « هفت سين چيني» مي پرسند.
مي گويم : آن كار عاميانهی بيمعناييست. مي گويند : از نياكانمان بازمانده. مي گويم : بسيار چيزهاست كه از نياكانتان بازمانده ولي چون بيمعنيست بايد از ميان رود و فراموش گردد.
مي گويند : « پذيرايی‌ايست كه از عيد كرده ميشود». ميگويم : چه پذيرايي از عيد و چه هر كار ديگري ، بايد خردمندانه باشد.
از يك نعلبكي سمنوي بسيار بد كه از دوره گرد خريده شده ، از يك مشت سنجد پوسيده كه از يكسال و دو سال بازمانده ، از سركه‌ی تندي كه بويش دماغ را مي آزارد و از مانند اينها كه « هفت سين» را پديد مي آورند چه پذيرايي تواند بود؟!... اينها نه چيزهاييست كه از تماشايش چشم را لذتي باشد و يا دل شادمان گردد.
برخي نيز ميگويند : شماره‌ی « 7 » خوش شگونست و حرف « س» را خاصيتي هست. ميگويم : سخني بسيار بيپاست. اينها از پندارپرستيست و خود نشان ناداني و نافهمي مي باشد.
بيچاره مردمي كه بكارها از راهش نكوشند و از سمنو و سنجد و سركه و سير گشايش كار طلبند.
بهر حال اين يك كار عاميانهی بيمعناييست و بايد از ميان برخيزد. آري سزاست كه گل و سبزه درچيده شود ، شيرينيها و خوردنيها گزارده گردد ، چراغها روشن باشد ، باشندگان جامه هاي تازه تر و پاكتر پوشند ، موزيك نواخته شود. اينگونه پذيرايي از آغاز سال نه تنها سزاست ستوده هم ميباشد.
اينها چيزهاييست كه مايه‌ی دلشادي تواند بود و كسي هم بايراد يا ريشخند نتواند برخاست.
نوروز در آينده روزبه همگان تواند بود
چنانكه در جاي ديگري گفته ايم سال شماري ايراني بهترين سال شماريست. اين سال شماري گذشته از اينكه از بهار آغاز مي يابد كه خود سر سال طبيعي است در شماردن روزها و افزودن كبيسه هم درست تر از ديگر سال شماريهاست. از اينرو ما اميدمنديم در آينده مردمان ديگر (بويژه اروپائيان و آمريكاييان) اين سال شماري را خواهند پذيرفت و نوروز روزبه همگان خواهد بود.
چگونه ما سر سال را گزارديم
ما اين سرسال را با آيين نيكي آغاز كرديم. اطاقي را با چراغ آبي رنگ روشن گردانيديم. آبي ، رنگي نشان ماست. روي ميز گل و سبزي درچيديم ، شيريني و خوردني گزارديم. چون آقايان ضياء مقدم از مراغه و حسن چهره نگار از اهواز در تهرانند با برخي ياران ديگر ، نزديك بسرسال نشستي برپا گردانيده بگفتگو پرداختيم. سخن از جهان و گردش آن ، از آفريدگار و آيين او رفت.
گفته شد : كارها بسيار آشفته است و بيگمان جهان بيك راه بن بستي افتاده. ولي اين جنگ و فشار نتيجه آن را خواهد داد كه مردمان بگمراهي خود پي برند و در جستجوي شاهراه رستگاري باشند.
گفته شد : اين جشن و پذيرش در سرسال بسيار بجاست. اين معنايش آنست ما بدانيم سالي از زندگيمان پايان پذيرفته و سالي در آغاز يافتنست. و سالي گذشته و سالي مي آيد. از آنكه گذشته يادي كنيم و نيكيها و بديهاي خود را بسنجيم و براي آنكه مي آيد كارهاي نيكي را بانديشه گزاريم.
سپس سخناني از راه و كوششهاي خود بمیان آورديم و خدا را سپاس گزارديم كه ما را بچنين كوششهايی برانگيخته. سپاس گزارديم كه سال بسال فيروزتر بوده ايم و ميباشيم. سپس بپا برخاستيم و خردسالان را بجلو گرفته رو به خورايان[= مشرق] رده بستيم. آقاي ضياء نيايش يكم آذر را خواندند و همگی بزبان آورديم : « اي پديد آورنده‌ی جهان ، نامت بلند بادا »  « نامت بلند بادا ، اي آفرنده‌ی خورشيد و ماه». (رويه‌ی نيايش در همين سات[=صفحه] آورده شده). سپس گرد ميز نشسته و راديو را باز كرده بخوردن شيريني و شنيدن موسيقي پرداختيم.
ما دوست ميداريم هر سال سرسال چنين گزارده شود. بجاي هفت سين بيمعني چيزهايي در ميان باشد كه چشم و دل از آنها خوش ، و يا كام شيرين تواند بود. پندارپرستي بيكبار از ميان برخيزد. دوست ميداريم در چنين هنگامهايي چنانكه ميشايد و چندانكه ميشايد سخن از معني جهان و زندگاني ، و از آميغهاي زندگاني بميان آيد. دوست ميداريم با آفريدگار خورشيد و ماه نيايشي رود.

نيايش
اي آفرنده‌ی خورشيد و ماه
اي آفرنده‌ی خورشيد و ماه ، اي پديد آورنده‌ی جهان ، نامت بلند بادا.
آفريدگارا ، بزرگتر از آني كه ما توانيم شناخت ، بلندتر از آني كه توانيم دريافت. خواست تست كه جهان را پديد آورده ، دست تست كه آن را براه انداخته.
پروردگارا ، به هستيت خَستُوانيم[معترف] ، به يگانگي و دانايي و تواناييت مي شناسيم. در راه خواست تو ميكوشيم ، از اين شاهراهي كه بروي ما گشاده اي سپاس ميگزاريم.
خدايا ، بنامت درفش افراشته ،‌ « خدا با ماست » گويان پا براه گزارده ايم. تا توانيم خواهيم كوشيد ، بدشواريها پروا نخواهيم نمود ، از رنج و گزند رو نخواهيم برتافت.
آفريدگارا ، جهانيست آشفته و بيراه : گمراهيها دسته ها بسته ، آز و ستم سپاهها آراسته ، بتخانه ها سر برافراشته ، دلها تيره گرديده ، آدميان خوي ددان گرفته اند.
پروردگارا ، بگمراهيها خواهيم رزميد ، با آز و ستم خواهيم جنگيد. بتخانه ها خواهيم برانداخت ، و آن پشتيباني و راهنماييهاي تست كه ما را فيروز خواهد گردانيد.
نامت بلند بادا ، اي آفرنده‌ی خورشيد و ماه.
(پرچم هفتگی شماره های 1 و 2 ، 27 اسفند 1322 و 5 فروردین 1323)

در پيرامون روزبه نوروز

خواهشمندم جواب سئوال زيرين را در روزنامه‌ی پرچم بنويسيد.
روزبه نوروز روزبه ملي است يا مذهبي؟. اگر ملي است علت اينكه ارامنه و يهوديان و دارندگان ساير مذاهب تبعهی ايران اين روزبه را جشن نميگيرند چيست؟. 
 مهندس زنوزي
پرچم : بهتر است در پاسخ اين پرسش نخست روزبه را معني كنيم. روزبه يا عيد از چيزهاييست كه در اين كشور معني خود را از دست داده.
روزبه يا عيد آنست كه در پيشرفتهاي جهان يا در زندگاني يك توده پيشامد بزرگي رخ دهد و مرداني جانفشانيهايي نمايند و مردم جهان يا آن توده بنام ارج گزاردن بآن پيشامد و بزرگ گردانيدن آن جانفشانان ، روز آن پيشامد را برگزيده همه ساله در همچنان روزي بجشن و شادي پردازند.
اين معني راست روزبه است. از اينجاست كه مي گوييم در ايران معني روزبه را نميدانند. روزبه هايي كه در اين كشور است بيشتر آنها بيمعني است.
اما نوروز ، اين يك روزبه ويژه ايست. اين روزبه آغاز سالست. ايرانيان سال خود را از نوروز كه آغاز بهار ـ يا بهتر گويم : آغاز سال سپهري[طبیعی] ـ است مي گيرند و اينست آن روز را نيز بجشن و شادي مي پردازند.
اين كار نيكيست. زيرا گذشته از شادي و خوشي كه در بر ميدارد خود پرداختن بآغاز سال ، داراي يك معناييست. اين پرداختن معنايش آنست كه ما نگاهی بسال گذشته انداخته كارهاي نيك و بد خود را در آن بديده آوريم ، و براي سال نو نيكوكاريهايي را بانديشه گيريم ، و پيداست كه اين كار بايد با سهشهاي پاكدلانه و نيكخواهانه توأم باشد. هر كسي در آغاز سال زماني را بانديشهی جهان و جهانيان بگذراند و آميغهاي زندگاني را بجلو ديده بياورد. گردش سال را بديده گرفته اين بداند كه آن گردش از روي يك دستگاه بسيار بسامانيست و آن دستگاه براي خوش زيستن جهانيان و آسايش ايشان مي باشد.
نوروز روزبه بزرگيست. ولي بايد پيرامون آن را نيز از پندارپرستيها و نادانيها پاك گردانيم. نادانيها كه گرد نوروز را گرفته تنها هفت سين و مانند آن نيست. نادانيهاي بت پرستانهی ديگري نيز در پيرامون آن مي باشد.
بدبختان از شاهراه زندگاني فرسنگها دور افتاده اند و ميخواهند با گذرانيدن آغاز سال در نزديكي فلان مرده‌ی هيچكاره ، خود را در زندگاني خوشبخت گردانند.
اما پرسشي كه كرده ايد پيداست كه نوروز روزبه همه‌ی ايرانيان است و بستگي بكيشي نميدارد. اينكه مي پرسيد : چرا ارامنه و يهود و ديگران آن را جشن نميگيرند بايد اين پرسش را از خود ايشان كرد. ولي اگر كار بآنجا رسد پرسشهاي ديگر بزرگتري بميان خواهد آمد. اين دسته ها از هر باره خود را از ايرانيان جدا گردانيده اند.
آنان سال شماريشان نيز جداست و پيداست كه خود ، روزبه سر سال ديگري ميدارند و بنوروز ارج نبايد گزارند.
روزبه هاي ايران
چنانكه ميدانيم هر توده اي روزبه ها (عيدها) دارند. روزبه (يا عيد) چيست؟ روزبه آنستكه يك پيشامد بزرگ تاريخي كه در پيشرفت زندگاني آن توده رخداده روز آن را نگه دارند و همه ساله در آن روز بجشن و شادي پردازند ، و اين بهر آنست كه از آن پيشامد ارجشناسي شود و از مردان بزرگ و جانفشاني كه در آن پا در ميان داشته اند نامي بميان آيد ، و اين كارها نتيجه اش آن تواند بود كه مردان غيرتمند و سرفراز بتكان آيند و هميشه خواهان جانفشاني باشند. اينست معني روزبه ، اينست سودي كه از آن توان برداشت.
ولي در ايران ـ ايران بدبخت ـ  چنانكه چيزهاي ديگر معني خود را از دست داده روزبه ها نيز بيكبار بيمعني است. روزهايي كه ايرانيان بنام عيد مينامند ، يا آنستكه از نخست بي بنياد ميبوده و يا اين كه بنيادش برافتاده و از ميان رفته. جز از دو عيد كه بيرون از اين گفته ميباشد :
1) روزبه نوروز كه چون آغاز سالست و روزبه سپهر است شاياي اين ميباشد كه روزبهش شمارند و جشنش گيرند و ما نيز آنرا روزبه شمارده گرامي ميداريم.
2 ) روزبه مشروطه كه چنانكه گفتيم چون يادآوري از يك پيشامد ارجداري ميكند نزد ما نيز ارجمند ميباشد.