پرچم باهماد آزادگان

301ـ باید از گذشته آنچه نیک است برداشت و آنچه بد است بازگزاشت

یکی از سرفرازیهای ایران شمرده می شود که در قرنهای گذشته دانشمندان و مؤلفان بسیاری از این سرزمین برخاسته‌اند و کتابهای فراوانی از خود بیادگار گزارده‌اند. من ایرادی بر این موضوع ندارم و خود مایه‌ی سرفرازی یک گروهی است که دانشمندانی از میان آنان برخیزند.
در جایی که اروپاییان پیشرفت و برتری جهان را در این گونه چیزها میدانند و تمدن یا شهریگری را جز از زندگانی درآمیخته با علم و خط نمی‌شمارند ، پس چرا ایرانیان از داشتن آن همه دانشوران و هنرمندان بخود نبالند و سر به افتخار نیفرازند؟

300ـ خردها امروز سستي گرفته


پایگاه : این نوشتار را پیشتر نیز آورده بودیم. لیکن چون ما یک جستار تازه ای را گشوده ایم که آغاز آن از نوشتار شماره‌ی 296 می باشد و تا دیری خواهد پایید و همه یک خواست (جستار گذشته و آینده) را دنبال می کنند اینست ناچار به آوردن دوباره‌ی این گفتاریم. از آنسو این گفتار ارج آن را دارد که خوانندگان بار دیگر آن را بخوانند.

در اين سال تيمور تازه بغداد را بگشاده و در نزديكيهاي ماردين آهنگ تاختن بشام را دارد كه آن سرزمينها را هم از گزند و آسيب بي‌بهره نگزارد و چون يكي از پسران او بنام « عمرشيخ» در فارس است كساني بطلب او فرستاده كه بيايد و درباره‌ی تاختن بشام با او نيز شور كرده شود.

عمرشيخ با دسته‌اي از سپاه و اميران از شيراز روانه شده با دبدبه و شكوه از راه عراق عرب راه مي‌سپارد. خدا مي‌داند كه او و همراهانش مردم را با چه ديده ديده و چه رفتاري با آنان مي‌نموده‌اند مردمي ‌را كه بارها ده هزار يكجا هفتاد هزار يكجا سر بريده و آهي نيز نمي‌كشيده‌اند.

299ـ شعری که درد ما را بزبان آورده ، مایه‌ی گرفتاری سراینده اش گردیده

پایگاه : بارها از انکیزیسیون ملایی در این پایگاه سخن بمیان آورده ایم و خوانندگان خوانده اند. مثلاً برخی از تارنماهایی را که یاران ما از نوشته های کسروی ساختند بسته اند(گویا از همه‌ی آنها آگاه نگردیده اند وگرنه بازمانده را هم می بستند). زیرا همه باید سخن از « اسلام» برانند. اسلامی که جز ملایان کس دیگری از آن آگاه نیست. اسلامی که امروز جز یک مخدر نیرومند و بس زیانمند نیست. اسلامی که همه‌ی مغزها را با داستانهای آمیخته با دروغ شصت هفتاد سال آغاز آن پر کرده و می کوشد مردم بویژه کودکانمان از هزار و چهارصد سال تاریخ تنها همانها را بدانند. همه ستایشگر « حضرت آقا» باشند. ایراد بنیادی به « نظام» نگیرند.
گزارش زیر را یکی از یاران فرستاده. این هم یک نمونه‌ی دیگری از انکیزیسیون خون آلود ملایی :
محمد مهدوی فر به اتهام سرودن شعر به دادگاه احضار شد.
محمد مهدوی فر «تخریب چی» و غواص دفاع مقدس به اتهام سرودن مثنوی ۳۲ بیتی « الفبا» ، با شکایت اداره‌ی اطلاعات سپاه کاشان ، بار دیگر  به دادگاه احضار شد.
این شعر پرسهش اوست :

298ـ به چه دانشي بايد پرداخت؟..(2)


از اينگونه مثالها بسيار فراوانست كه يكي دروغي پرداخته و ديگران كوشيده آن دروغ را بكرسي نشانيده‌اند.
مردي كه از پيشوايان عرفايش مي‌شمارند و كتابش بتازگي چاپ يافته در آن كتاب مي‌نگارد :

297 ـ به چه دانشی باید پرداخت؟.. (1)

در شماره‌ی دوم پيمان گفتاري در پيرامون فلسفه‌ی يونان و بي‌ارجي آن نگاشتيم و اينك بار ديگر در آن زمينه‌ها بگفتگو ميپردازيم :
چنانكه در گفتار پيشين گفته‌ايم بنياد سخن ما بر دو چيز است : يكي ، جز بجستجوهاي سودمند نبايد پرداخت. دوم ، جستجو را بايد از راهش كرد و از گمان و گزافه دوري گزيد.
درباره‌ی هر يك جمله سخنهايي ميرانيم :
1ـ  جز بجستجوهاي سودمند نبايد پرداخت
جستجويي كه نتيجه‌اي از آن در دست نخواهد بود چرا بايد هوش را در راه آن گداخت؟! چرا بايد زمينه‌ی كشاكش و پيكار پديد آورد؟! چرا بايد پهناي راه را پيمود و خود را فرسوده گردانيد؟!
« وجود اصل است يا ماهيت؟..»  آيا چه سودي از اين جستار در دست تواند بود؟! كي وجود از ماهيت يا ماهيت از وجود جدا بوده؟! آيا از انگار (فرض) نتيجه‌اي پديد می‌آید؟!

296 ـ گذشته و اكنون


هر موضوعي را كه ما در پيمان عنوان ميكنيم بيك دسته‌اي برخورد ميكند. ما نيز پيش از نوشتن چنان برخورد را ميدانيم. ولي چه بايد كرد؟.. آيا ميتوان از ترس رنجش اين و آن از سخن خود باز ايستاد؟!
چه بهتر كه اين كسان حقشناسي كنند و از ما رنجيده نگردند. اين خود مردانگيست كه كسي سخني را كه مي‌شنود پاكدلانه آن را در ترازوي حقشناسي بسنجد و چون اندازه‌ی ارزش آن را دريافت از پذيرفتن باز نايستد و از كينه و هوس خود را دور دارد. و اگر ايرادهايي بانديشه‌اش رسيد آن را دليرانه باز نمايد و پاسخ بخواهد. اينست راه حقشناسي و مردانگي.