پایگاه : بارها از
انکیزیسیون ملایی در این پایگاه سخن بمیان آورده ایم و خوانندگان خوانده اند. مثلاً برخی از
تارنماهایی را که یاران ما از نوشته های کسروی ساختند بسته اند(گویا از همهی
آنها آگاه نگردیده اند وگرنه بازمانده را هم می بستند). زیرا همه باید سخن از « اسلام»
برانند. اسلامی که جز ملایان کس دیگری از آن آگاه نیست. اسلامی که امروز جز یک مخدر
نیرومند و بس زیانمند نیست. اسلامی که همهی مغزها را با داستانهای آمیخته با
دروغ شصت هفتاد سال آغاز آن پر کرده و می کوشد مردم بویژه کودکانمان از هزار و چهارصد
سال تاریخ تنها همانها را بدانند. همه ستایشگر « حضرت آقا» باشند. ایراد بنیادی به
« نظام» نگیرند.
گزارش زیر را یکی از یاران فرستاده. این
هم یک نمونهی دیگری از انکیزیسیون خون آلود ملایی :
محمد مهدوی فر به اتهام سرودن شعر به دادگاه
احضار شد.
محمد مهدوی فر «تخریب چی» و غواص دفاع مقدس
به اتهام سرودن مثنوی ۳۲ بیتی « الفبا» ، با شکایت ادارهی اطلاعات سپاه کاشان ، بار
دیگر به دادگاه احضار شد.
این شعر پرسهش اوست :
« الفبا »
آ مثل
آزادی بر ما شد ارزانی
آ مثل آب و برق شد مفت و مجانی
آ مثل آب و برق شد مفت و مجانی
ب مثل یک
باتوم در دست مردی شوم
روزی که می بارد بر ملتی مظلوم
روزی که می بارد بر ملتی مظلوم
پ پول
ایرانی خاکش به سر گشته
در خواب می دیدم شاهی که برگشته
در خواب می دیدم شاهی که برگشته
ت چون
تجاوزگر در داخل زندان
دیگر نمی گویم از دختر ایران
دیگر نمی گویم از دختر ایران
ث ثبت
دوران شد افعال زشت ما
نفرین و لعنت بر محصول کشت ما
نفرین و لعنت بر محصول کشت ما
ج جنتی
زنده پویا و پاینده
ج جنتی جوک شد اسباب هر خنده
ج جنتی جوک شد اسباب هر خنده
چ چاه نفت
ما پولش کجا رفته
پول زبان بسته آخر چرا رفته
پول زبان بسته آخر چرا رفته
ح چون
حجاب زن از کودکی تا گور
یا با زبان خوش یا با زبان زور
یا با زبان خوش یا با زبان زور
خ مثل
خلخالی آدمکشی عالی
با این همه جانی جایش ولی خالی
با این همه جانی جایش ولی خالی
د اول
داعش محصول نادانی
خیلی شبیه ماست او در مسلمانی
خیلی شبیه ماست او در مسلمانی
ذ اول ذلت
بیچاره این ملت
با این همه معتاد کو عامل و علت
با این همه معتاد کو عامل و علت
ر اول
رهبر ر آخر رهبر
ما جملگی یک تن او جمله بر ما سر
ما جملگی یک تن او جمله بر ما سر
ز مثل زن
مثل زن های معمولی
گفتم چرا می گفت از درد بی پولی
گفتم چرا می گفت از درد بی پولی
ژ ژنده
پوش شهر یک کودک کار است
این طفلک معصوم کارش به اجبار است
این طفلک معصوم کارش به اجبار است
س سایه
ستار با عشق می رقصید
روزی بهشتی شد زیر کتک خندید
روزی بهشتی شد زیر کتک خندید
ش مثل یک
شیاد بی رحم و بد رفتار
رحمت هزاران بار بر کرکس و کفتار
رحمت هزاران بار بر کرکس و کفتار
ص صورت
ناهید زیباتر از خورشید
اما اسید جهل او را ز هم پاشید
اما اسید جهل او را ز هم پاشید
ض ضجه ی
انسان بر آسمان می رفت
شهریور ژاله مرداد شصت و هفت
شهریور ژاله مرداد شصت و هفت
ط چون
طناب دار بالا و پر باریم
ما رتبه ی اول را در جهان داریم
ما رتبه ی اول را در جهان داریم
ظ ظاهرش
مثل پیغمبر خاتم
بویی نبرده او از خلقت آدم
بویی نبرده او از خلقت آدم
ع عین
عمامه دور سر طاغوت
فرجام هر طاغوت آخر شود تابوت
فرجام هر طاغوت آخر شود تابوت
غ غزّه را
باید با پول ایران ساخت
از پول نفت ما هر دفعه باید باخت
از پول نفت ما هر دفعه باید باخت
ف فتنه گر
یاغی مطرود و بی ایمان
هشتاد و هشت درصد از مردم ایران
هشتاد و هشت درصد از مردم ایران
ق مثل هر
قتلی که جیره ای باشد
چون دانه ی تسبیح زنجیره ای باشد
چون دانه ی تسبیح زنجیره ای باشد
ک مثل
کهریزک یک جای وحشتناک
چندین جوان پاک برده به زیر خاک
چندین جوان پاک برده به زیر خاک
گ مثل
گورستان «کز خاوران خیزد
فریاد انسان هاست کز نای جان خیزد»
فریاد انسان هاست کز نای جان خیزد»
ل مثل
لبنانی ارجح به ایرانی
این سفره پر بود از شب های بی نانی
این سفره پر بود از شب های بی نانی
م مثل یک
مسئول مسئولِ پاسخگو
پاسخ نمی گوید بر هر که الا هو
پاسخ نمی گوید بر هر که الا هو
ن اول
نعلین ن آخر نعلین
هر فتنه هرجا شد زیر سر نعلین
هر فتنه هرجا شد زیر سر نعلین
و اول
والی والی ولایت داشت
هرکس هرآنچه کاشت او مطلقاً برداشت
هرکس هرآنچه کاشت او مطلقاً برداشت
ه هسته ای گشته یک ملت خسته
با اندکی نرمش او هسته را بسته
با اندکی نرمش او هسته را بسته
ی یحتمل
فردا شاعر غمین باشد
یا در رجایی شهر یا در اوین باشد.
یا در رجایی شهر یا در اوین باشد.