1ـ
از سال 1305[قمري] كه حاجي ميرزاحسن رشديه نخستين دبستان (يا مدرسة جديد) را در تبريز بنياد نهاد تا امروز كه پنجاه و شش سال ميگذرد در ايران در راه معارف (يا فرهنگ) كوششهاي بسياري رفته است. از همان هنگام عقيدة علاقه مندان بكشور و توده اين بود كه بايد مردم را باسواد گردانيد ، و اينست هر يكي باندازة تواناييش در اين راه ميكوشيده.
يكي از پيشگامان در اين راه شادروان امين الدوله بوده. زيرا چون در همان زمانها بواليگري تبريز آمد حاجي ميرزا حسن از دست ملايان و طلبه ها آزار بسيار ديده و پس از چند سال كوشش دبستان را رها كرده بمصر رفته بود ، امين الدوله با تلگراف او را به تبريز خواست و دوباره با دست او دبستان بنياد نهاد كه بشاگردان رخت و نهار نيز داده ميشد. سپس چون ناصرالدينشاه كشته شد و پسرش مظفرالدينشاه بجاي او نشست و پس از چند ماهي امين الدوله را براي صدراعظمي بتهران خواست امين الدوله حاجي ميرزاحسن را با خود همراه آورد و در تهران نيز يك دبستان بزرگي كه با پول او اداره ميشد بنياد گزاشت.
يكي ديگر شادروان شيخ هادي نجم آبادي بود. اين مرد دل آگاه بدشمنيها كه ملايان سالوس با دبستانها مي نمودند پروا نكرده پشتيباني از آنها نشان ميداد و از اينرو چون امين الدوله معزول شد و از تهران بيرون ميرفت نگهداري دبستانها را باو سپرد و آقا شيخ هادي آنچه نگهداري و پشتيباني بود دريغ نگفت.
ديگري شادروان طباطبايي بود كه در تهران دبستان اسلام را بنياد نهاد. ديگري لقمان الممالك بود كه در تبريز مدرسة لقمانيه را (كه گويا بجاي دارالفنون تهران بود) تأسيس كرد. بسياري از حكمرانان و توانگران هر كسي در شهري كه بود يك دبستاني بنياد ميكرد.
اينها از مشروطه بود. پس از مشروطه اين كوششها بسيار بيشتر و ميدان آن بسيار وسيعتر گرديد. آزاديخواهان در همه جا دبستانها بنياد ميگزاردند و مردم را بفرستادن بچه هاي خود برمي انگيختند. در روزنامه ها پياپي گفتارها در تشويق مردم نوشته ميشد ، هر سال بهنگام آزمايش (امتحان) در دبستانها جشن ميگرفتند و شادي و اميدواري بسيار مي نمودند. علاقه مندي ايرانيان باين دبستانها بجايي رسيد كه برخي روزنامه هاي قفقاز بزبان آمده و اين رفتار را بايرانيان ايراد گرفتند.
آنروز دولت دخالت در اين كارها نداشت. خود مردم خرج دبستانها را ميدادند.