نكوهشهاييكه در گفتارهاي گذشته از درسخواندگان و سستي عزم و ناستودگي خوي آنها نوشتيم ديده ميشود در برخي از روزنامه ها آن گفتارها را عنوان ميكنند و چنين ميفهمانند كه ما ميخواهيم مردم باسواد نباشند ، و چنين نسبتي بما داده آنگاه از پيش خود بپاسخ ميپردازند. اينست مي نويسيم ما چنان چيزي را نگفته ايم و شما هم بيهوده زحمت نكشيد.
اساساً خواهشمنديم سخن بميان نياوريد و بگزاريد ما مطلب را روشن گردانيم. اين گفتگو نچيزيست كه هركس در آن دخالت كند. اگر كساني باين موضوع و باين گفته ها اهميت ميدهد بايد تا بآخر گوش دهند و نيك بفهمند و بينديشند و آنوقت اگر ايرادي پيدا كردند بگويند. اگر اهميت
نميدهند بهتر است ناديده گيرند و بخاموشي گرايند. اين ترتيب كه مطلب را تحريف كنند و يا تصرفي از انديشة خود در آن نمايند بسيار بيجاست.
نميدهند بهتر است ناديده گيرند و بخاموشي گرايند. اين ترتيب كه مطلب را تحريف كنند و يا تصرفي از انديشة خود در آن نمايند بسيار بيجاست.
شگفت تر آنست كه گفته ميشود " اگر اين انديشه هاي پراكنده باعث گمراهي و بدبختيست بايد چارة آنرا نيز با دانش بنماييم". ما نميدانيم مقصود اينان از دانش چيست؟!. آن كدام دانش است كه چارة اين پراكنده انديشيها و اين گمراهيها را تواند كرد؟!. فيزيك يا شيمي يا پزشكي يا رياضيات يا روانشناسي يا كدام دانش ديگر است كه چارة اينها را خواهد كرد؟!. و آنگاه اگر چنين چاره اي هست چرا تاكنون نكرده ايد؟!. شما تاكنون هيچ زيانكار بودن اين انديشه هاي پراكنده را نمي دانستيد. چشد كه فوري چاره اش را هم پيدا كرديد؟!.
ما نخواهيم رنجيد از اينكه كساني بنوشته هاي ما ايراد گيرند و با زبان ساده آنرا بنويسند. اگر اينان ايراد خود را بنزد ما فرستند در پرچم بچاپ ميرسانيم. اين ايرادها بسود ما خواهد بود. زيرا همانها وسيله خواهد بود كه پاسخها نويسيم و مطلب خود را روشنتر گردانيم.
رنجش ما از اينست كه كساني بخواهند در اين سخنان تصرفي كنند و از انديشه هاي خود چيزي بيفزايند. اينها كه ما مينويسيم چنانست كه يا بايد همه را پذيرفت و يا بايد بيكباره رد كرد.
اما دربارة سواد ما نه تنها دشمن باسوادي نيستيم خود خواهان آن ميباشيم. ما ميگوييم : هركسي از زن و مرد و شهري و روستايي بايد خواندن و نوشتن ياد بگيرد. چيزيكه هست ما اينرا مقدمه ميشناسيم بآنكه مردم حقايق را ياد بگيرند. ما يكرشته حقايق بسيار مهمي را ـ حقايقي را كه ماية رستگاري ايران ، بلكه سراسر شرقست ـ در دست داريم و ميخواهيم در دلها جا دهيم. براي اين مي گويم : بايد هركسي خواندن و نوشتن بياموزد.
ما اساس « شناختن حقايق» را مي شماريم و سواد را براي اين ميخواهيم. وگرنه سواديكه مقدمه باشد بخواندن ديوان ايرج و رمانهاي بيشرمانه و بياد گرفتن بدآموزيهاي پست زمان مغول پيداست كه جز زيان نتيجه نخواهد داد. پيداست كه جز ماية بدبختي نخواهد بود.
ما بهركاري از راهش درمي آييم. ما نيك ميدانيم كه امروز در جهان بيسواد نتوان زيست بيسوادي امروز با كوري و كري همسنگ درمي آيد. اينست ميگوييم بايد همه باسواد باشند. ولي از آنسو از دامهاييكه در ايران در زير پاي باسوادان گسترده شده و از آن باتلاقهاي بيمناكي كه در سر راه ايشانست ناآگاهي ننموده ميكوشيم كه اينها را نيز از جلو برداريم.
ما گفتگومان با كسانيست كه سواد را به تنهايي كافي ميدانند ، با كسانيست كه باين دبستانها و دبيرستانها اميد بي اندازه بسته رستگاري شرق را از آنها ميخواهند. اين اشتباه از سالها دامنگير شرقيان بوده است و در همه جا با شتاب بسيار به تأسيس دبيرستان و دانشكده كوشيده اند. جرجي زيدان يكي از نويسندگان بنام مصر بود و شايد بسياري از خوانندگان نوشته هاي او را خوانده اند. اينمرد يكرشته گفتارهايي داشت زير عنوان « علموهم و كفي» (داناشان گردانيد و همان بس است). مقصودش اين بود كه مصريان و ديگر شرقيان همينكه باسواد شدند و از دانشهاي اروپايي بهره يافتند كافيست.
اينان اساس گرفتاريهاي شرقيان را نميدانستند و اينست چارة آنرا هم نمي شناختند در پاسخ آنهاست كه ميگوييم : تنها درس خواندن بس نيست. بلكه درس خواندن با حال كنوني بسيار زيان آور است. ميگوييم : كاريكه بايد كرد آنستكه اين گمراهيها و اين انديشه هاي پراكنده كه رواج دارد از ميان برخيزد و يكرشته حقايق زندگاني جاي آنها را بگيرد.
امروز ما بايد دو كار را در يكجا بكنيم. باينمعني از يكسو با اين گمراهيها نبرد كنيم و كتابهاييكه سرچشمة آنهاست بآتش كشيم و نابود گردانيم و از يكسو حقايق زندگي را درميان توده منتشر سازيم. اينست يگانه راهيكه شرقيان را از اين گرفتاري و بدبختي رها تواند گردانيد.
يكي از كوششهاي ما آنست كه الفبا عوض شود و يك الفباي درست و آساني در ايران رواج يابد. اميدمنديم بزودي باين كار فيروز گرديم. ما خواستمان از اين دو نتيجه است : يكي آنكه يك الفباي ساده و آسان درميان باشد كه ما بتوانيم حقايق را بنويسيم و بچاپ رسانيم و درميان تودة انبوه از شهري و روستايي پراكنده گردانيم. ديگري آنكه اين كتابهاي زيانمندي كه امروز در همه جا منتشر ميباشد متروك گردد و ديگر كسي آنها را نخواند.
(پرچم روزانه شمارة 104 سال يكم ، دوشنبه 4 خرداد ماه 1321)