در آغاز این ماه مردم
شهرهای خراسان و سپس دیگر شهرهای ایران در اعتراض به گرانی و بیکاری و دیگر
گرفتاریهای کشور به خیابانها ریخته فریاد در گلو ماندهی خود را بگوش مسئولان
رساندند.
کشور سراسر شور و غوغا
گردیده ، مردم به نیروی خود پی برده از خمودی و نومیدی درآمدند.
از سال 1388 که در
انتخابات چنان رسواییای ببار آمد ، مردم اعتماد نیمبند خود را به «نظام» از دست
داده بودند. سپس رفتارهای نابخردانه و گفتارهای سراسر دروغ احمدینژاد و
هواداریهای «نظام» ازو ، بتاراج رفتن دو سوم داراییهای مردم در چند ماه در سال
1390 (در سایهی سه برابر گردیدن نرخ ارز) ، نابسامانیهای بانکی و مؤسسات اعتباری
و اختلاسهایی که از دارایی مردم کردند ، بازماندهی اعتماد نیمبند مردم را نیز از
میان برد. همین زمینلرزهی اخیر در سر پل زهاب و اینکه مردم کمکهاشان را به دولت
ندادند و خود به هممیهنانشان رسانیدند سیلی سختی بروی «نظام» بود که فهمانید هیچ
اعتمادی به آن ندارند.
رسواییهای مزمن «نظام»
همچون آزاد گزاردن قاچاق کالا به مدت بیست سال بیشتر ، واردات بیحساب از چین و
ترکیه و دیگر جاها در همین مدت که باعث بیکاری گسترده و همگانی گردید و کارگاهها و
کارخانهها را یکی پس از دیگری بست ، رسواییهای بابک زنجانیها ، سعید مرتضویها ،
سعید طوسیها ، دکل نفتی گمشده ، 63 حساب شخصی رئیس قوهی قضاییه ، «حقوقهای نجومی»
، «املاک نجومی» اهدایی شهرداری ، بیآبروگریهایی
که در رقابتهای ریاست جمهوری به آشکار افتاد ، حقوقهای پس مانده و پرداخت
نشدهی هزاران کارگر برای ماهها ، آلودگی هوا ، ریزگردها و خشکی دریاچهی ارومیه ،
بیآب ماندن کشاورزان در اصفهان و دیگر جاها و فشارهایی که از رهگذر اینها به مردم
آمد دیگر جای تاب و شکیب را از ایشان گرفت.
اگر ده یک اینها در یک
کشور دمکرات رخ میداد ، آنجا یک پارچه آتش و شورش میگردید.
اکنون کشور سراسر در
التهاب و غوغاست. مردم از خانهها بیرون آمده و در خیابانها خشمی که در دل دارند
را فریاد میزنند. خشم از اعتماد دیرپایی که به نظام داشتند و اکنون برباد رفتهاش
میبینند.
فریبخوردگانیاند که بر
فریبکاران فریاد زنند. مالباختگانی که به راهزنان شهری بانگ برآورند. ستمدیدگانی
که ستمگران را بر جان و مال خود چیره میبینند و غریو برمیآورند. آنهایی که
آرزوها و امیدهاشان را به بهای هیچ از دست رفته میبینند.
امروز با آگاهیهایی که از
شبکهها و کانالها مییابند ، هر ایرانیای از این گونه ستمها نیک آگاه است و
نیازی به فهرست کردن آنها نیست.
لیکن سخنانی در این زمینه
هست که مایهی این گفتار میباشد.
(این گفتار دنباله دارد)