اينها چارهی گرفتاريهاست
اينهاست آنچه ما مي گوييم و مي خواهيم. اينها سخنان مفت و پا در هوا نيست. اينها بزندگي بستگي دارد و چارهی گرفتاريهاست. براي آنكه مقصودم روشن گردد مي گويم امروز در جهان گرفتاريهايي هست كه چارهی آنها جز اين گفته ها و كوششهاي ما نيست. براي مثل يكي را ياد مي كنم :
همه مي دانيد كه از صد سال پيش در سايهی فزوني دانشها يك رشته افزارهايي براي زندگاني اختراع يافته است : راه آهن ، اتومبيل ، هواپيما ، تلگراف ، تلفن ، راديو ، ماشينهاي كارندگي و ريسندگي و بافندگي و سازندگي و بسيار مانند اينها كه در سراسر جهان بكار مي رود. اين افزارها مايهی آساني كارهاست. مثلاً ما راهي را كه با اسب در بيست روز مي پيموديم امروز با اتومبيل در يك روز و با هواپيما در دو سه ساعت مي پيماييم. خبري را كه با پست در چهار و پنج روز مي رسانيديم اكنون با تلگراف در چند دقيقه مي رسانيم.
اين اختراعها هر يكي از راه ديگري مايهی آساني كارهاست. كساني كه اينها را اختراع كرده اند جز انديشهی نيكي به مردمان نداشته و جز كاستن از رنجهاي آنها نخواسته اند.
در حاليكه در بيرون نتيجه به وارونهی اينهاست. به اين معني از روزي كه اين اختراعها پيدا شده و تغييرها در زندگاني پديد آمده بجاي كاسته شدن از رنج مردم ، بآن افزوده گرديده. اين چيزيست كه همه كس مي داند.