كساني از بديها تنها از نام آنها مي گريزند : دزدي ميكنند ولي آنرا بگردن نميگيرند ، بستم برميخيزند ولي رُويهی دادگري بآن ميدهند ، خود را از خيمهاي پست نمي پيرايند ولي اگر « پستخيم» خوانندشان ميرنجند. همانا مي پندارند تنها نام بدي بد است.
اين يك نافهمي از ايشانست. بديها آنچه هناييدنيست خواهد هناييد اگرچه آن را پوشيده دارند ، و يا بگردن نگرفته از خود باز گردانند.
اين بآن ميماند كه كسي زهر خورد و نام آن دارو گزارد ، و يا از همه پنهان دارد ، و از ناداني چنين پندارد گزندي نخواهد داشت.
بديها روانهاي بدكاران را تيره گرداند و زندگاني توده اي را از سامان اندازد ، و اين زيانها هرآينه خواهد بود اگرچه ببديها پرده كشند و يا آنرا بگردن نگيرند.
همين گردن نگرفتن بديها و آنرا از خود باز گردانيدن خود يك بدي ميباشد.
كمونيستي در ايران